شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran
شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran

در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه

در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه  

در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه


منبع:

http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=28032



در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه

Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، دهم ژانویه ۲۰۱۷:… البته علت چنین افاضاتی در این شرایط اسف بار و خیم تشکیلاتی سازمان بسیار روشن و واضح هست و ایشان می خواهند بدین وسیله به نیروهای به شدت روحیه باخته مستقر در آپارتمانهای کمپ تیرانا کمی روحیه تزریق نمایند تا بلکه از موج رو به افزایش ریزش نیرویی جلوگیری کنند و از قرار معلوم این بلوف سیاسی اش تحت عنوان مرحله … 

بهزاد علیشاهی: آقای رجوی کجای معادله سرنگونی ایستاده؟ درباره پیام مسعود رجوی خطاب به خامنه ای و رفسنجانی

رفسنجانی: خون شما نکبت و کثافت است (پاسخی به نامه فدایت شوم رجوی؟!)

لینک به منبع

در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه

 علی جهانیبر طبق اخبار رسیده آقای رفسنجانی دیروز بر اثر عارضه قلبی در گذشت . همانطور که همگان در جریان هستند ایشان یکی از افراد موثر در جمهوری اسلامی بود . ایشان دو دور رئیس مجلس و دو دور هم بعنوان رئیس جمهور ایفای نقش کرده و بعدش هم در مقام رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودند . ایشان در دوران ریاست جمهوری اش بعد جنگ ایران و عراق در ترمیم خرابی های جنگ خیلی کوشید و بخاطر همین به سردار سازندگی معروف شد . و بعد از فوت ایشان هم مقامات کشور های مختلف در گذشت شان را تسلیت گفتند .

اما در میان همه واکنش های داخلی و خارجی بخاطر فوت ایشان واکنش مظحک و تکراری مریم عضدانلو رئیس جمهور خود خوانده بسیار جالب هست . ایشان در واکنش به در گذشت آقای رفسنجانی گفته است که مرگ ایشان سرنگونی را نزدیک کرده است . واقعا خنده دار ترین حرفی هست که از شنیدنش مرغ پخته بخنده می افتد . البته اصلا جای تعجب ندارد چون این بار اولی نیست که چنین افاضات و تحلیل های آبکی از سران این فرقه بیرون می آید و در این رابطه مسعود رجوی شوهر ایشان و رهبر مفقود الاثر سازمان هم بار ها از این تحلیل های آبکی و از این تابلو های سرنگونی و سرفصل ها سخن گفته است تا بتواند بیشتر نیروهای نگون بخت را در تشکیلات استالینی اش نگه دارد و سرکارشان بگذارد .

من یادم هست که رجوی همیشه در نشستها در تایید عملیات تروریستی انفجار حزب جمهوری در هفتم تیر ماه سال شصت و کشته شدن بهشتی می گفت ما با این کار رژیم را بی آینده کرده ایم و همجنین بعد از عملیات به اصطلاح فروغ رجوی برای روحیه دادن به نیروهای روحیه باخته و وارفته و مسئله دار می آمد و در نشستها به تابلو کشی و تحلیل آبکی می پرداخت و یکی از تحلیل هایش این بود که با مرگ خمینی ما بلا فاصله برای سرنگونی می رویم و یا با روی کار آمدن خاتمی می گفت خاتمی جام زهر هست و رژیم بزودی سرنگون می شود و حالا هم این خانم که سعی می کند در فقدان شوهر مفقودش نقش او را بازی کند گفته که مرگ رفسنجانی باعث نزدیک تر شدن سرنگونی می شود إإإإإإ؟؟؟؟؟.

البته علت چنین افاضاتی در این شرایط اسف بار و خیم تشکیلاتی سازمان بسیار روشن و واضح هست و ایشان می خواهند بدین وسیله به نیروهای به شدت روحیه باخته مستقر در آپارتمانهای کمپ تیرانا کمی روحیه تزریق نمایند تا بلکه از موج رو به افزایش ریزش نیرویی جلوگیری کنند و از قرار معلوم این بلوف سیاسی اش تحت عنوان مرحله تهاجم سیاسی هم که هیچ دردی از درد های بی درمان این سازمان فرقه گرا و تروریستی دوا نکرده است حالا خانم رئیس جمهور مادام العمر می خواهد از این فرصت پیش آمده بقول خودش استفاده کرده و سرنگونی را نزدیک کند . غافل از اینکه دادن اینگونه وعده های دروغین و اینگونه تحلیل های آبکی را شوهر در بدر شده اش بار ها برای سرکار گذاشتن نیروها انجام داده است ولی بجایی نرسیده است و اکنون هم دیگر نمی شود با این تحلیل های آبکی نیروهای زوار را در رفته گول زد و جمع و جور کرد .

لابد این خانم که شیادی را از شوهرش آموخته استبرای نیروهایش اکنون پیام داخلی فرستاده و گفته که این از تنایج اولیه اعلام مرحله تهاجم سیاسی هست . که آقای رفسنجانی فوت کرده است إإإإإإإ؟؟؟؟؟؟. در پایان می خواهم خطاب به ایشان بگویم که بهتر است از نتیجه اینگونه تحلیل های آبکی و شکاف زی بودن شوهر شان که منجر به وضعیت وخیم تشکیلاتی سازمان شده است پند بگیرید و از سرکار گذاشتن نیروها برای حفظ تشکیلات پوسیده اش دست بردارد.

مریم رجوی عراق صدام حسینایرج شکری: توّهم بی پایان .

رفسنجانی، بهشتی، فرقه رجوی ترور حزب جمهوریهفت تیر، سی سال پس از بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی

رفسنجانی، بهشتی، فرقه رجوی ترور حزب جمهوریورود سازمان مجاهدین خلق به ‘فاز نظامی’ و پیامدهای آن

رفسنجانی، بهشتی، فرقه رجوی ترور حزب جمهوریهفتم تیر و دست نفاق

رفسنجانی، بهشتی، فرقه رجوی ترور حزب جمهوریچرا منافقین (فرقه رجوی) به انفجار اعتراف نکردند؟

رفسنجانی، بهشتی، فرقه رجوی ترور حزب جمهوریچگونه داعش میتواند، با تأسی از الگوی مجاهدین خلق، دیگر تروریست به شمار نیاید

مدارک خیانت مسعود رجوی به سازمان مجاهدین خلق بتول سلطانی: ۳۰ فروردین ۱۳۵۱، یادآور چهل و چهارمین سال خیانت مسعود رجوی به بنیاگذاران سازمان 

همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27945

نقش رجوی در تاریخچه سازمان 

 Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، چهارم ژانویه ۲۰۱۷:…  سال ۶۴ تا ۷۴ رجوی برای نشان دادن خشم و کینه اش به مردم ایران با صدام پیمان نوکری بست و در سال ۶۵ به عراق رفت و بقول خودش این پرواز تاریخ ساز بود و بدین سان با شرکت در جنگ ایران و عراق در کنار صدام علیه مردم ایران خیانتش را به مردم ایران به اوج رساند و بطور کامل خود را به اجانب فروخت و علیه مردم ایران بدستور اربابانش… 

محمد حنیف نژادمجموعه «خشتِ خام» / نوبتِ ۱۱ / گفتگو با لطف الله میثمی

لینک به منبع

نقش رجوی در تاریخچه سازمان

رجوی از بدو تاسیس سازمان تا کنون نقشی مخرب داشته است و کار نامه ای سراسر جنایت و خیانت داشته است و برای روشنتر شدن این ادعا نگاهی می اندازیم به عملکرد خائنانه و فرقه گرایانه رجوی در این سالیان صدارتش بر سازمان .

سال ۴۴ تا ۵۴

در سال ۴۴ سازمان توسط بنیان گذاران تاسیس شد و در سال ۵۰ بدون اینکه هیچ عمل نظامی علیه رژیم شاه انجام دهند بنیانگزاران و کادر های برجسته سازمان دستگیر شدند و رجوی هم از این فرصت استفاده کرده و با لو دادن و خیانت به بنیانگزاران سازمان مقدمات اعدام شان را توسط ساواک شاه فراهم کرد و بعدش خودش را یک شبه تحت عنوان رهبر سازمان غالب کرد ولی از آنجایی که رهبری و کادر های برجسته سازمان اعدام شده بودند و رجوی هم توان اداره سازمان را نداشت در نتیجه سازمان دچار انشعاب گشت و شاخه پیکار که یک گروه مارکسیستی بود در سال ۵۴  از سازمان اعلام انشعاب کرد .بنابر این دهه اول سازمان از تاسیس  تا اعدام و انشعاب نقش اول را در تخریب و سقوط تشکیلات را رجوی داشت و این دهه رجوی با خیانت به رهبری سازمان ؛ کارنامه سراسر خیانتش را استارت زد .

سال ۵۴ تا ۶۴

بعد از اعدام و انشعاب در سازمان عده قلیلی از سازمان  مانده بودند که رجوی ادعای رهبریش را داشت و بعدش هم که قیام ضد سلطنتی توسط مردم ایران در بهمن ۵۷ پیروز شد و رجوی هم که توسط همین مردم از زندان آزاد شده بود وبعدش هم که با دزدیدن رهبری سازمان متوهم شده بود میخواست رهبری انقلاب مردم را هم برباید ولی مردم دست رد بر سینه اش زدند و به همین سبب رجوی شروع کرد در مقابل مردم و انقلاب نوپای ضد سلطنتی بایستد و سر انجام هم در سی خرداد سال شصت با اعلام مبارزه مسلحانه بطور کامل رو در روی مردم ایستاد و بعدش هم در هفت مرداد همین سال با رها کردن نیروها خودش  با چادر زنانه فرار کرده و به پاریس رفت و در آنجا پشت سر هم وعده های سرنگونی شش ماهه داد و سر انجام در سال ۶۴ با ازدواج با مریم که پیشتر زن ابریشم چی بود و با انحلال دفتر سیاسی سازمان خودش را تحت عنوان رهبر عقیدتی ؛ رهبر بلا منازعه سازمان منصوب کرد و اطاعت خودش را بر همه واجب و سرپیچی از خودش را گناهی نابخشودنی دانست و خاطیان را سزاورا مجازات دانست . بنابراین دهه دوم در سازمان که با خیانت رجوی به نیروها ومردم ایران و فرار از ایران در زمان جنگ ایران عراق ؛ سازمان را در نزد مردم ایران منفور کرد و چهره کریه رجوی بیشتر آشکار گشت و این سازمان به همت رجوی به یک گروه تروسیتی و باند مافیای خطر ناک تبدیل گشت .

سال ۶۴ تا ۷۴

رجوی برای نشان دادن خشم و کینه اش به مردم ایران با صدام پیمان نوکری بست و در سال ۶۵ به عراق رفت و بقول خودش این پرواز تاریخ ساز بود و بدین سان با شرکت در جنگ ایران و عراق در کنار صدام علیه مردم ایران خیانتش را به مردم ایران به اوج رساند و بطور کامل خود را به اجانب فروخت و علیه مردم ایران بدستور اربابانش از هیچ جنایت و خیانتی فروگذار نکرد و بدستور صدام ارتش به اصطلاح آزادیبخش را تشکیل داد و تحت عنوان عملیات سرنگونی نیروها را به کشتن داد و کلی از سربازان بی گناه را در مناطق مرزی کشت که اوج این عملیات به اصطلاح سرنگونی عملیاتی تحت عنوان فروغ جاویدان بود که رجوی همه نیروها را بعد از آتش بس جنگ ایران و عراق به قتلگاه فرستاد و بیش از هزار و پانصد تن از نیروها را به کشتن داد و بعدش هم در سال ۶۸ نیروها را وادار طلاق اجباری کرد و با راه اندازی انقلاب کذایی مریم و بند های اختناق بر انگیزش خفقان و سرکوب را در سازمان به اوج رساند و در سال و در سال ۷۰ با شرکت در عملیات کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق تحت عنوان سلسله عملیات مروارید خیانت ها و جنایاتش علیه مردم عراق به اوج رسید و در سال  ۷۲ هم با عملیات هایی تحت عنوان عملیات نامنظم سعی کرد نیروهای روحیه باخته و وارفته را کمی سر حال کند و ارتش نم کشیده اش را کمی زنده نماید ولی اینکار ها هیچ فایده ای برایش نداشت . لذا  در سال  ۷۳ با راه اندازی زندان و شکنجه و اعدام نیروهای معترض در تشکیلات استالینی اش سرکوب و نقض فاحش حقوق بشر را به اوج رساند و در اواخر سال ۷۳ و اوایل سال ۷۴ سازمان در اوج بن بست تشکیلاتی قرار داشت . بنابر این دهه سوم سازمان که همراه بود با سرکوب شدید نیروهای سازمان و به اوج رساندن خیانت به مردم ایران و مردم عراق که مسبب اصلی اش هم کسی جز شخص رجوی نبود .

۷۴ تا ۸۴ 

بعد به بن بست رسیدن رجوی در عراق و تبدیل شدن ارتش آزادیبخشش به ارتش علف کنی و پوشال کاری در عراق ؛ رجوی با هوا کردن یک فیل با انتصاب مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده و فرستادن ش به خارج کشور و بعد هم سرکار گذاشتن نیروه در سازمان با مانور های پوشالی وعده سرنگونی داد و سعی کرد نیرو ها اینطوری سرکار بگذارد و خودش را از بن بست تشکیلاتی برهاند . ولی دیری نپایید که این رئیس جمهور برگزیده برگشت خورد و  در سال ۷۶ به عراق برگشت و پروژه سرکار گذاشتن نیروهای رجوی شکست خورد و رجوی دوباره سعی کرد با راه اندازی پروژهای سرکاری نظیر : راهگشایی؛ سین آ ؛ عملیات داخله ؛ عملیات نامنظم ؛ آ ۷۷ ؛ تکاوری و بند سین سعی کرد با وعد ه و وعید های دروغین سرنگونی نیروها را در سازمان نگه دارد و سر انجام با انتخاب مجدد خاتمی به عنوان رئیس جمهور رجوی که با انبوهی اعتراضات در سازمان روبرو شده بود و هیچ پاسخی هم نداشت . لذا در سال ۸۰ شمشیر را علیه نیروهای سازما از رو بست و با برگزاری نشت ۴ ماه ونیم تحت عنوان نشست طعمه و اینکه بریده نداریم و نمی توانیم داشته باشیم خواست  بدین طریق جلوی  موج رو به افزایش  ریزش نیرویی  را بگیرد و با راه اندازی نشست های  مغز شویی تحت عنوان نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی خفقان و سرکوب را در تشکیلات به اوج رساند . وبعدش با شروع جنگ آمریکا علیه عراق و سرنگونی صدام رجوی هم به سوراخ موش خزید و مریم هم با سوگلی هایش به پاریس گریخت و بعدش هم سازمان خلع سلاح شد و در سال هشتاد و سه هم موج عظیمی از نیروهای سازمان اعلام جدایی کردند و به کمپ آمریکایی بنام  تیف  رفتند و بدین سان دهه چهارم در سازمان ؛ رجوی علی رغم به اوج رساندن فشار تشکیلاتی نه تنها نتوانست قدمی رو به جلو بردارد بلکه سازمان را به سمت ته دره حقارت و فروپاشی هدایت کرد .

۸۴ تا ۹۴

بدنبال خلع سلاح سازمان علی رغم شعر و شعار ها مجبور شد قلعه استراتژیکی اشرف را ازدست بدهد و به کمپ لیبرتی برود و از آنجاهم علی رغم اصرا رجوی بر ماندن در عراق خرد خرد و در دسته های پانزده نفره به کشورهای ثالث و عمدتا به کمپ تیرانا در کشور آلبانی منتقل شدند و سر انجام این انتقال در سال نود و پنج به پایان رسید و بطور کامل عراق را ترک کردند و بدین سان دهه پنجم تاریخچه سازمان با اخراج از عراق به پایان رسیده و اکنون سازمان  وارد دهه ششم و به عبارتی دهه آخر عمر تشکیلاتی اش در کمپ تیرانا شده است .

بله دوستان حاصل این وضعیت اسف بار سازمان و سیر قهقرایی اش در این دهه های تاریچه اش ؛ خشت کجی بود که از بدو تاسیس سازمان با ربوده شدن رهبری سازمان توسط رجوی نهاده شد و ایشان هم به سبب قدرت طلبی مفرطی که داشت سازمان را  با خیانت ها و جنایاتش به دره فروپاشی نابودی تمام عیار هدایت کرد و اکنون در اواخر سال ۹۵  با سازمانی مواجه هستیم که رهبرش مفقود هست و ارتشش هم با از دست دادن سلاح و خاک عراق و منتقل شدن به کمپ تیرانا کاملا به یک کارت سوخته تبدیل شده است و بطور کامل در بنبستی مرگبار گرفتار شده است که مسئول اصلی لین وضعیت بسیار وخیم هم کسی جز رجوی خائن نبوده و نیست و نخواهد بود .

مسعود رجوی مریم رجوی مزدوران صدام حسین میثمی: رجوی را نمیدانم ولی سازمان مرحوم است

ترورستهای داعش مجاهدین خلق فرقه رجوی عراقMEK’s Fake Intelligence On Aleppo Only Hinders Fact-finding Bodies Finding The Truth

همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27840

سخنی دوستانه با ساکنان کمپ تیرانا

 Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، بیست و یکم دسامبر ۲۰۱۶:… بنده ضمن تبریک مجدد به تک تک شما بخاطر خروج از کشور نا امن عراق و انتقال به کشور امن آلبانی می خواستم بعرض برسانم که هدف یک تا هزار سازمان در این شرایط نگه داشتن شما در تشکیلات و تباه کردن عمر تان می باشد و درست به همین دلیل مریم رجوی شتابزده بعد از انتقال شما به آلبانی بدانجا آمده و برای شما … 

Self Sacrifice Struan Stevenson Rajavi terroristsBehind Struan Stevenson’s book “Self Sacrifice”

لینک به منبع

سخنی دوستانه با ساکنان کمپ تیرانا

سلام دوستان عزیز

من به عنوان یک دوست قدیمی که سالیان زیادی در کنار شما در تشکیلات بودم و همانند شما یکی از  قربانیان  مطامع شیطانی رجوی هستم . ولی اکنون که رهایی پیدا کرده و از بیرون این تشکیلات قرون وسطایی هستم و بهتر می توانم اهداف پلید و دروغپردازی ها و شیادی های سران فرقه را ببینم . لذا به همین دلیل می خواستم   طی گپی دوستانه شما را در جریان مطامع شیطانی سازمان برای نگه داشتن شما در کمپ تیرانا بعرض برسانم .

دوستان عزیز

بنده ضمن تبریک مجدد به تک تک شما بخاطر خروج از کشور نا امن عراق و انتقال به کشور امن آلبانی می خواستم بعرض برسانم که هدف یک تا هزار سازمان در این شرایط نگه داشتن شما در تشکیلات و تباه کردن عمر تان می باشد و درست به همین دلیل مریم رجوی شتابزده بعد از انتقال شما به آلبانی بدانجا آمده و برای شما نشست گذاشته و برای فرار از پاسخگویی به سوالات اساسی شما نظیر : رجوی کجاست و رفتن و خروج از  عراق چه دستاوردی داشت و سرنگونی و سرنوشت ارتش آزادیبخش و انقلاب چی می شود و هزاران سوالا ت بحق شما  آمده است مرحله تهاجم سیاسی را مطرح کرده است که یک بحث کاملا پوچ و بی محتوا هست چرا که مگر سازمان از ابتدای انقلاب ضد سلطنتی فاز سیاسی را اعلام نکرده بود ؟و بعدش مگر رجوی در خارج کشور با تشکیل به اصطلاح شورای ملی مقاومت مگر کار سیاسی نمی کرد؟ و مگر نمی گفت که همراه با بال نظامی ارتش آزادیبخش بال سیلسی شورا هم در خارج در حال فعالیت برای سرنگونی هست ؟ و مگر به بهانه تهاجم سیاسی مریم را بعد از گماشتن در پست ریاست جمهوری تحت عنوان موشک استراتژیکی به خارج نفرستاده بود ؟  و مگر هر روز به بهانه های مختلف فراخوان و سیمنار و کنفرانس و مراسم خیمه شب بازی در خارج کشور ندارد ؟ و با همه این کارها چه کاری از پیش برده است که حالا می خواهد تازه با اعلام مرحله تهاجم سیاسی وارد فعالیت سیاسی برای سرنگونی شود ؟ بنابر این این بحث صرفا برای سرگرم کردن شما و فرار از پاسخگویی به سولات واقعی شما می باشد .تا چند صباحی بیشتر با نگه داشتن تان در این تشکیلات پوسیده به حیات خار و خفیف و خائنانه اش ادامه دهد .

دوستان عزیز

شما کافی هست برای پی بردن به وضعیت وخیم سازمان در شرایط کنونی و پوشالی بودن این شعار غیر تهاجم سیاسی ؛  کمی به گذشته برگشته و به شعار های غیر واقعی و پوشالی سازمان نگاه کنید

شعار هایی نظیر جامعه بی طبقه توحیدی ، رهایی زن ؛ چو اشرف نباشد تن من مباد و دنیا بجنبد  اشرف ازجایش تکان نمی خورد ، سلاح ناموس مجاهد خلق هست ، می روم تا آتش بر افروزم در کوهستانها ، موشک استراتژیکی و انقلاب ایدئولوژیکی و بهار استراتژیکی و انواع و اقسام وعده های سرنگونی و اعلام انواع و اقسام پیروزی های مقاومت در مجامع بین المللی و همچنین دادن انواع و اقسام فراخوان ها  سازمان به کجا رسیده و چه دستاورد مثبتی داشته است که حالا می خواهد باز شما را با همین بهانه ها و ادامه همین شعار ها در تشکیلات نگه دارد ؟

دوستان عزیز

شما می دانید که رجوی همیشه با شعار زندگی در شکاف ها سعی می کرد برای خودش زمان بخرد و مار ا هم در تشکیلات نگه دارد شکافهایی نظیر : لیبرال ارتجاع و شکاف جنگ ایران و عراق و شکاف مناقشه اتمی ایران با غرب و اخیرا هم با شکاف تنش بین ایران عربستان سعی می کند با کشیدن تابلو های پوشالی و تحلیل هاب آبکی نظیر جرقه و جنگ شما را پا بند تشکیلات نگه دارد ولی همه ما خوب می دانیم که در این شکاف زیستن ها نه تنها هیچ چیزی عاید سازمان نشده بلکه این سازمان را بیشتر در نزد مردم ایران بی آبرو کرده است و مردم بیشتر از این سازمان متنفر شده اند ولی همچنان سران فرقه سعی می کنند این سازمان را بصورت یک حزب باد همواره به سمت شکافها هدایت کنند و به ادامه حیات خود بپردازند .

دوستان عزیز

شما بخوبی می دانید که بخاطر خروج از عراق و نبودن در جوار خاک میهن و رفتن به کمپ تیرانا و آپارتمان نشین شدن ارتش آزادیبخش  و سرنوشت نا معلوم رجوی به عنوان رهبری این سازمان ؛ دیگر سازمان نمی تواند به حیات خودش ادامه دهد و ماندن در این تشکیلات هیچ دستاوردی ندارد و فقط می خواهد با نگه داشتن شما چند صباحی به عمرش بیفزاید و بس . لذا بهتر است از این شرایط در دنیای آزاد بیشترین استفاده را کرده و  هر چه زودتر این تشکیلات را ترک کرده و بساط رجوی ها بهم بریزید و عمر باقیمانده تان را در این تشکیلات پوسیده بیش از این به هدر ندهید

دوستان عزیز

رجوی ها همواره سعی کرده اند که رهایی از این تشکیلات تار عنکبوتی را تحت عنوان بریدگی تابو کرده و آنرا گناهی بزرگ و نابخشودنی بدانند و با محدود کردن شما و در اختیار گرفتن حقوق ناچیز پناهندگی تان شما را در منگنه قرار داده تا از تشکیلات به راحتی نتوانید رهایی پیدا کنید و همواره هم در گوش شما می خواند که اگر از تشکیلات خارج شوید توان حل و فصل امور صنفی و دیگر مسایل تان را ندارید و از گرسنگی می میرید . ولی بدانید اینطوری نیست و همانطوری که ما جداشدگان در شرایط اسف بار عراق و با تحمل سختی ها زیاد جدا شده و توانستیم امور شخصی خود را حل و فصل کنیم شما اکنون در آلبانی بسیار راحتر و با مشکلات می توانید کنار آمده و به روال عادی زندگی تان برگردید . بنابر این گول این تبلیغات دروغغین و تکراری سازمان را نخورید و بیش از  عمر خود را در این تشکیلات به هدر ندهید .

دوستان عزیز

در پایان ضمن آرزوی بهترین ها برای تک تک شما می خواهم بعرضتان برسانم و شما را هوشیار کنم که سران فرقه و بطور خاص مریم رجوی سعی می کند بین جدا شدگان از عراق با جدا شدگان در آلبانی جدایی و تفرقه ایجاد کند و جدا شدگان را به دودسته خوب و بد تقسیم کند تا اینطوری شمایی را که قصد رهایی دارید هنوز وابسته به سازمان در حاشیه و تحت عنوان هوادار نگه دارد .بنابر این من تجربه داشته ام که به هیچ وجهی به این اراجیف سازمان گوش نکنید و بطور کامل از این تشکیلات خود را رها سازید و گرنه دوباره شما را بدام انداخته و گرفتار می کند .

*** 

مجاهدین خلق فرقه رجوی کمپ تیرانا آلبانیَاینجا کجاست ؟!

همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27715

آیا برای فرقه رجوی راه برون رفتی از این وضعیت وخیمی که دارد متصور می باشد؟

 Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، دوازدهم دسامبر ۲۰۱۶:… بله زمانی رجوی یک کلت می بست و می آمد در نشست های عمومی و قدرت نمایی می کرد و با کشیدن انواع و اقسام تابلو ها و تحلیل های آبکی و تولید بند های انقلاب کذایی مریم نیروها را سرگرم کرده و سرکار بگذارد و اینطوری عمر تشکیلات قرون وسطایی اش را زیاد کند و با به کشتن دادن نیروها زمان برای حفظ و بقای خودش و تشکیلات پوسیده اش … 

تعلیم دیدگان صدام مجاهدین خلق رجوی از عراق تا آلبانیفرقه رجوی، بدون رجوی بدون عراق

لینک به منبع

آیا برای فرقه رجوی راه برون رفتی از این وضعیت وخیمی که دارد متصور می باشد؟

 مقدمتا قبل از پرداختن به این سوال نیاز می بینم که یک نگاهی  گذرا بیندازیم به وضعیت کنونی فرقه رجوی ؛ همانطور که همگان در جریان هستند فرقه رجوی اکنون در وضعیت بسیار بدی قرار گرفته است و برای روشن تر شدن موضوع نگاهی می اندازیم به وضعیت همه جانبه فرقه رجوی  

ببینید اکنون فرقه رجوی خاک عراق و بقول خودشان جوار خاک میهن را از دست داده و به طرز خفت باری از عراق اخراج شده و نیروهای سالخورده اش در ساختمانهای کمپ تیرانا مشغول آپارتمان نشینی هستند و از طرف دیگر این نیروها رهبری بالای سرشان نیست و سرنوشت این رهبری هم در هاله ای از ابهام می باشد و معلوم نیست که مرده یا زنده باشد که البته اگر هم زنده باشد مثل یک مرده متحرک می باشد و هیچ کاری را نمی تواند به پیش ببرد و از طرف دیگر این ارتش آزادیبخش و انقلاب کذایی مریم هم پرونده اش بسته شده است و نیروها هم انبوهی سوال و بقول خودشان تناقضات خطی و استراتژیکی دارند که هیچکس به انها پاسخ نمی دهد و به همین سبب ما شاهد ریزش نیرویی هستیم و درست هم به همین دلیل وضعیت اسف بار و وخیم تشکیلاتی بود که مریم رجوی سراسیمه و هراسان به آلبانی رفته و نشست های طولانی گذاشته و سعی کرده با اعلام مرحله تهاجم سیاسی و جشن گرفتن پیروزی ترامپ و انتقال نیروها به آلبانی سعی می کند صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و کمی هم به نیروهای روحیه باخته و زورار در رفته و مسئله دار روحیه تزریق کند . 

حال با این مقدمه میرویم روی اصل مطلب که آیا سازمان فرقه گرای رجوی می تواند در این شرایط از این بن بست همه جانبه تشکیلاتی و استراتژیکی و سیاسی و اجتماعی خودش را بیرون بکشد یا نه؟

بنظر بنده دیگر زمان بکار گیری این تاکتیک ها و ترفند ها برای نگه داشتن نیروها در تشکیلات و حفظ تشکیلات بسر رسیده است و دیگر حنای سازمان رنگی ندارد و تبدیل به یک کارت سوخته شده است .

بله زمانی رجوی یک کلت می بست و می آمد در نشست های عمومی و قدرت نمایی می کرد و با کشیدن انواع و اقسام تابلو ها و تحلیل های آبکی و تولید بند های انقلاب کذایی مریم نیروها را سرگرم کرده و سرکار بگذارد و اینطوری عمر تشکیلات قرون وسطایی اش را زیاد کند و  با به کشتن دادن نیروها زمان برای حفظ و بقای خودش و تشکیلات پوسیده اش  بخرد ولی اکنون دیگر بدلیل اخراج از عراق و بسته شدن پرونده ارتش آزادیبخش و نا معلوم بودن سرنوشت رهبری این سازمان و عدم توانایی مریم رجوی به عنوان رهبری و هدایت سازمان ؛ این فرقه دچار بحران رهبری گشته است دیگر زمان نه تنها به نفع سازمان نیست بلکه تمامی این اقدامات بر علیه خودش می باشد و بیشتر به انزوای سازمان می انجامد . در این رابطه بطور مثال اگر زمانی رجوی سعی می کرد با زندگی در شکافهایی مثل جنگ ایران و عراق یا مناقشه اتمی برای خودش زمان بخرد دیگر اکنون رفتن در شکافها باعث بیشتر منفور شدنش در بین مردم و اپوزیسیون داخل و خارج کشور می گردد و  نه تنها هیچ عقل سلیمی نمی آید از رفتن سازمان در شکاف تضاد بین ایران و عربستان و اسراییل و جناحهای جنگ طلب آمریکا حمایت کند بلکه بشدت آنرا محکوم می کنند . بنا براین با این اوصاف هیچ راه برون رفتی از این وضعیت اسف بار و خیم برای تشکیلات رو به زوال رجوی متصور نیست و سرنوشتی بجز نابودی کامل در انتظارش نیست و این نیروهای آپارتمان نشین در کمپ تیرانا را هم نمی تواند زیاد نگه دارد و دیر یا زود هم این آخرین سنگر تشکیلاتی اش را هم از دست خواهد داد .

*** 

مهدی ابریشمچی مجاهدین خلق ایران شورای ملی مقاومت مریم رجوی رویای سرنگونی , شکست استراتژیکی وسیاسی و به گور رفتن تمام رویاهای مجاهدین

مجاهدین خلق تیرانانگاهی به نسل دوم مجاهدین

همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27621

فرقه رجوی در نقش اپوزیسیون دولت سوریه

 Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، پنجم دسامبر ۲۰۱۶:…  در اینجا می خواهم خطاب  به خانم عضدانلو که سعی می کند بجای رجوی مفقود ایفای نقش کند بگویم شما که حتی دیگر نوان جمع و جور کردن تشکیلات زوار در رفته تان را ندارید و ارتش به اصطلاح آزادیبخش تان در کمپ تیرانا آپارتمان نشین شده است چطوری می خواهید مسایل سیاسی بسیار  پیچیده سوریه … 

رجوی و تروریستهای سوریهنگاهی به دیپلماسی تروریستها. اوباشان قداره کش

لینک به منبع

فرقه رجوی در نقش اپوزیسیون دولت سوریه

اصولا فرقه رجوی که مثل یک حزب باد عمل می کند و هر طرفی که باد بوزد بدان سمت تغییر جهت می دهد و بر همین اساس اگر به گذشته اش نگاه کنید یک روز در کنار صدام بقول خودش صاحبخانه علیه مردم ایران ایفای نقش می کرد و بعد به محض سقوط صدام در کنار بقایای حزب بعث و گروه تروریستی داعش ؛  تبدیل شد به اپوزیسیون دولت منتخب مردم عراق و الان هم که دیگر با فضاحت از عراق اخراج شده است   و ارتش آزادیبخش دیگر در جوار خاک میهن نیست تا مثل گذشته  به اقدامات تروریستی علیه مردم ایران مشغول گردد . و  در کمپ البانی آپارتمان نشین شده است . لذا در چنین شرایطی سران این فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو که این روزها سعی دارد جای خالی شوهر مفقودش را پر کند و در نقش او بازی کند با برگزرای انواع و اقسام خیمه شب بازی ها در پاریس تحت عنوان کنفرانس و سیمنار های گوناگون در مورد سوریه نقش اپوزیسیون دولت سوریه را بازی کند . حال سوال اینجاست که چرا در چنین شرایطی سران فرقه نقش اپوزیسون دولت سوریه را بازی می کنند ؟

به نظر بنده دلیل اصلی اش اینست که چون دیگر این فرقه تروریستی بخاطر عملکرد فرقه گرایانه اش در بین مردم و گروههای سیاسی جایی ندارد و اصلا دیگر بخاطر وضعیت وخامت بارش عددی در معادلات و مسایل ایران بحساب نمی آید و تبدیل به یک کارت سوخته شده است . لذا در چنین شرایطی سعی می کند خود را با آویزان کردن به مسایل سیاسی در سوریه که در صدر اخبار جهان هست و  ربطی به اینها ندارد خود را مطرح سازد و اینطور وانمود کند که پارامتر مهمی در معادلات منطقه ای می باشد  . می گویند طرف را به ده راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت . حال حکایت این فرقه هم به این مثل شبیه هست . چون در حالی که دیگر در حال فروپاشی تشکیلاتی کامل هست و هیچ جایی در نقش یک نیروی فعال اپوزیسیون ندارد سعی می کند با جیب خالی پز عالی بدهد و خود را در معادلات مهم منطقه خاورمیانه بخصوص مسایل سوریه پارامتری قابل توجه وانمود کند و روی همین حساب هست که اگر به اخبار این فرقه توجه کنید تمامی اخبارش راجع به مسایل سوریه هست و بیشتر از اپوزیسیون سوریه اخبار این کشور را انعکاس و پوشش خبری می دهد و اگر یک کسی آشنایی با این گروهک ایرانی نما نداشته باشد فکر می کند که این یکی از گروههای  سوری مخالف دولت بشار اسد می باشد .

در اینجا می خواهم خطاب  به خانم عضدانلو که سعی می کند بجای رجوی مفقود ایفای نقش کند بگویم شما که حتی دیگر نوان جمع و جور کردن تشکیلات زوار در رفته تان را ندارید و ارتش به اصطلاح آزادیبخش تان در کمپ تیرانا آپارتمان نشین شده است چطوری می خواهید مسایل سیاسی بسیار  پیچیده سوریه را حل کنید ؟

البته مشخص هست که بقول معروف سنگ بزرگ علامت نزدن است ولی به شما توصیه می کنم که لقمه گنده تر از دهان تان را برندارید و شما مسایل داخلی تشکیلات در حال موت تان را حل کنید و مسایل سیاسی مردم ایران و عراق و سوریه به شما ربطی ندارد و سعی نکنید با این شکلک ها خود را مطرح کرده و صورت تان را با سیلی سرخ نگه دارید چون دیگر همه می دانند که حنای شما رنگی ندارد و این امامزاده شما نه تنها شفا نمی دهد بلکه کور هم می کند و مردم سوریه هم همانند مردم ایران نیازی به قیمی مثل شما ندارند و خودشان بهتر بلد هستند که مسایل داخی شان را حل کنند و شما هم با این ادا و اصول ها نمی توانید کسی را بفریبید و دردی هم از درد های بی درمان تان را حل نخواهد کرد .

*** 

Nothing to celebrate – MEK leader Maryam Rajavi pretends forced move to Albania is a great victory

همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27519

نگاهی به اعلام مرحله تهاجم سیاسی از طرف مریم عضدانلو 

Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، بیست و هفتم نوامبر ۲۰۱۶:…  هفتم) خارج از عراق و بدون حضور رهبری. نکته بسیار قابل توجه اینکه در سال پنجاه و هفت سازمان در اوج قدرت و توانایی بود و رجوی هم با برخورداری از اوج پتانسیل اعمال هژمونی و دیکتاتوری بالای سر نیروها بود و بعد هم که در عراق بقول خودش در جوار خاک میهن تحت حمایت صاحب خانه یعنی اربابش صدام … 

مجاهدین خلق فرقه رجوی کمپ تیرانا آلبانیَریزش نیرو در سازمان محاهدین ـ هتل المیرای آلبانی دیگه جا نداره

لینک به منبع

نگاهی به اعلام مرحله تهاجم سیاسی از طرف مریم عضدانلو

همانطور که همگان در جریان هستند فرقه رجوی بعد از خروج خفت بار از عراق و منتقل شدن نیروهای وارفته و زوار در رفته به اصطلاح ارتش آزادیبخش به ساختمانهای آپارتمانی در کمپ تیرانا ؛ خانم مریم عضدانلو که این روزها سعی می کند جای خالی شوهرش را که سرنوشتی نامعلوم دارد ؛ پر کند ؛ ایشان  بطور غیر مستقیم به عقب نشینی از مبارزه مسلحانه و فاز نظامی دست زده و اعلام مرحله تهاجم سیاسی کرده است و بعدش هم بلافاصله بعد از انتقال نیروها به تیرانا و آپارتمان نشین شدن ارتش آزادیبخش , شتابزده و سراسیمه خودش را به آنجا رسانده تا با اضافه کردن بند جدیدی به انقلاب کذایی اش تحت عنوان” بند بیان ” از موج روز افزون ریزش نیرویی جلوگیری کند و سعی کند که به  نیروها بقبولاند که گذشته ها را فراموش کنند و فقط با بیان تناقضات خطی و استراتژیکی خود را تخلیه کنند و به همین بسنده کنند و انتظار پاسخ سوالات خود را از سران سازمان نداشته باشند و خلاصه بنوعی این نیروها را با این ترفندهای تکراری سرگرم کرده تا همچنان بتوانند آنان را در کمپ تیرانا محبوس و بدور از دنیای بیرون  نگه دارند. البته بسیار واضح و روشن هست که با این کارها راه بجایی نمی برند و بقول معروف آب در هاونگ کوبیدن هست . حال برای اثبات این موضوع و دلایل چنین عقب نشینی خانم مریم عضدانلو تحت عنوان اعلام مرحله تهاجم سیاسی لازم می بینم به نکاتی در این رابطه اشاره ای کوتاه و مختصر داشته باشیم .

یکم) این یک دور جرخش باطل می باشد

همانطور که در جریان هستید مسعود رجوی که بعد از آزادی از زندان ساواک شاه توسط قیام ضد سلطنتی مردم ایران ؛ بخاطر قدرت طلبی مفرطی که داشت ؛  سودای رهبری انقلاب مردم ایران را در سر می پروراند و به همین خاطر بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب در بهمن ماه سال پنجاه و هفت اعلام فاز سیاسی کرد و فکر می کرد بزودی می تواند مسیر انقلاب نو پای مردم را به نفع خودش تغییر دهد و به قدرت برسد اما بعد از دوسال و نیم فتنه انگیزی نه تنها به اهدافش نرسید بلکه بخاطر همین فتنه انگیزی هایش به شدت مورد تنفر مردم و گروههای سیاسی قرار گرفت . در نتیجه با رو شدن دست رجوی و مواجه شدن ایشان با دست رد از طرف مردم شریف ایران ؛ آن روی زشت و کثیف خودش را با اعلام فاز نظامی در سال شصت نشان داد و بعدش با فرار به فرانسه مرتبا وعده های پوشالی سرنگونی شش ماهه داد و بعد هم که با رفتن به عراق و نوکری برای صدام و شرکت در جنگ ایران و عراق بر علیه مردم ایران ؛ اوج دشمنی اش را نسبت به مردم ایران نشان داد و  حالا  بعد از  سقوط صدام و خروج خفت بار از عراق خانم ایشان تحت عنوان به اصطلاح رئیس جمهور مقاومت اعلام مرحله تهاجم سیاسی کرده است !!! که واقعا بسیار مضحک و خنده دار هست که دوباره می خواهند بعد ازتقریبا چهل سال برگردند به پله اول و اعلام مرحله سیاسی بکنند یعنی این یک دور باطل از فاز سیاسی تا فاز نظامی و بعدش دوباره  همان فاز سیاسی با اندکی بازی با کلمات تحت عنوان مرحله تهاجم سیاسی است که می خواهند  به خورد نیروهای نگون بخت مستقر در کمپ تیرانا بدهند .

دوم)رو شدن دست سازمان و عملکرد فرقه گرایانه اش 

همانطور که میدانید در سال پنجاه و هفت سازمان هنوز ناشناخته بود و مردم شناخت آنچنانی روی این سازمان و عملکرد رهبری اش  نداشتند لذا در اوایل اعلام فاز سیاسی از طرف رجوی این سازمان یک رشد بادکنکی کرد ولی دیری نپایید که این بادکنک ترکید و رجوی به فاز نظامی روی آورد و رودرروی مردم ایران به قدرتهای بیگانه آویزان شد ولی باز با آن همه حمایتهای بی دریغ مالی و نظامی صدام راه بجایی نبرد . حالا خانم ایشان چطوری بعد از رو شدن دست سازمان نزد مردم ایران به سبب خیانت های بیشمارش می خواهد با اعلام مرحله تهاجم سیاسی یعنی بهتر بگویم عقب نشینی و برگشت به سال پنجاه هفت سرنگونی را بقول خودش محقق کند ؟ 

سوم) وضعیت اسف بار

فرقه رجوی بعد از خلع سلاح و خروج از عراق در وضعیت فلاکت بار و در آستانه فروپاشی قرار گرفته است لذا به این خاطر به دستور اربابانش از روی ناچاری دست به این عقب نشینی از مواضع قبلی اش زده و اینطوری وانمود کرده که از استراتژی ترور و خشونت می خواهد فاصله بگیرد .

چهارم) فرار از پاسخگویی

خانم عضدانلو برای فرار از پاسخگویی به انبوه سولاتی نظیر اینکه رجوی کجاست و سرنگونی چی می شود و ارتش آزادیبخش بدون سلاح و و بدون حضور در عراق چی می شود که از طرف  نیروها مطرح شده است می خواهد بدین وسیله   وانمود کند  که هنوز مقاومت ادامه دارد و بنوعی با ترفند بتواند سر نیروها شیره بمالد و سوالات شان را بی پاسخ دور بزند و بحث را عوض کند .

پنجم) عقب تر از همه گروههای سیاسی

 رجوی بخاطر گذشته خیانت بارش و همچنین بخاطر تمامیت خواهی اش که نفرت همه گروههای سیاسی را بر انگیخته است ؛  اگر هم واقعا اکنون بخواهد با این اعلام به اصطلاح مرحله تهاجم سیاسی وارد فعالیت و مبارزه سیاسی گردد و از گذشته اش فاصله بگیرد . دیگر نمی تواند نه تنها بقول خودش تنها آلترناتیو باشد بلکه حتی بعنوان یک گروه سیاسی مطرح قابل حساب کردن باشد و به همین دلیل و بخاطر عدم برخورداری از یک جایگاه مشروع در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور در عقب همه این گروههای سیاسی قرار می گیرد که اصلا به حساب نمی آید و کسی بدان توجهی نمی کند.

ششم) نیروهای مسئله دار نمی توانند گذشته را به سادگی فراموش کنند

خانم عضدانلو می خواهند بدین وسیله نیروها را وادار کنند که  گذشته خیانت بار و سراسر جنایت سران فرقه و بطور خاص رهبری سازمان نسبت به مردم ایران و مردم عراق و نیروهای معترض سازمان را فراموش کنند و تنها با بیان تناقضات خود به آینده فکر کنند که اصلا چنین چیزی امکان ندارد و نیروها به هیچ وجهی نمی توانند گذشته پر از اشتباهات تاریخی و استراتژیکی و تصمیمات غلط شخص رجوی که منجر به کشته شدن انبوهی از نیروها گشته است را به سادگی فراموش کرده و از ذهن خود پاک نمایند و این  نه تنها یک امر بسیار محالی می باشد  بلکه اینبار نیروها نمی توانند بدون گرفتن جواب سوالات شان با این سازمان فرقه گرا ادامه دهند . بنابر این خانم عضدانلو نمی تواند به سادگی نیروها را وادار به فراموش کردن گذشته نماید .

هفتم) خارج از عراق و بدون حضور رهبری

نکته بسیار قابل توجه اینکه در سال پنجاه و هفت سازمان در اوج قدرت و توانایی بود و رجوی هم با برخورداری از اوج پتانسیل اعمال هژمونی و دیکتاتوری بالای سر نیروها بود و بعد هم که در عراق بقول خودش در جوار خاک میهن تحت حمایت صاحب خانه یعنی اربابش صدام ارتش کوچک مزدوری اش را تشکیل داده بود نتوانست راه بجایی ببرد . حال این خانم که توسط رجوی بطور باسمه ای در این سمت گمارده شده است و  اصلا بدلیل عدم سوابق تشکیلاتی اش نمی تواند جای خالی ایشان را پر کند ؛  چگونه می تواند در فقدان ایشان و خارج از عراق در دنیای آزاد ؛  با این گام بزرگ عقب نشینی به پله اول سکاندار این به اصطلاح مقاومت بشود و بقول خودش سرنگونی را محقق کند ؟ 

بنابر این ملاحظه می فرمایید که این اراجیف خانم عضدانلو تحت عنوان تهاجم سیاسی تبلیغاتی هست و بقول معروف باسیلی صورت خود سرخ کردن می باشد و از نظر بنده به دلایل مهم زیر این اراجیف سر هم بندی شده است 

۱) بخاطر مصرف داخلی و جلوگیری از یاس و سرخوردگی نیروها بعد از خروج از عراق و برای سرگرم کردن آنها با این بحث های پوشالی و جلوگیری از موج روز افزون ریزش نیرویی می باشد .

۲) بخاطر مصرف خارجی و پیام دادن به اربابان جدید خودش یعنی شیوخ مرتجع عربستان و اسرائیل و دیگر دول غربی که وانمود کند که از گذشته خودش یعنی مبارزه مسلحانه و استراتژی ترور و خشونت می خواهد فاصله بگیرد .

نتیجه اینکهاولا  خانم عضدانلو که بخاطر عدم سابقه اش و بخاطر منصوب شدن از طرف کسی که اکنون حضور فیزیکی ندارد نمی تواند در جایگاه رهبری این سازمان خود را جا بزند و اعلام مرحله کند و ثانیا اینکه در این شرایط اسف بار و بسیار وخیم همه جانبه سازمان حتی اگر خود رجوی هم حضور داشته باشد نمی تواند این خط بقول خودشان مرحله تهاجم سیاسی را پیش ببرد و کسی دیگر در مناسبات در فروپاشی اش تره خرد نمی کند و حتی دیگر اینکار ها برای در حد  سرخ نگه داشتن صورت فایده ای ندارد و بقول معروف دیگر دیر شده است و نمی توانند به سادگی با این ترفند های سوخته و تکراری کسی را بفریبند . 

*** 

Prevent Suffolk Conference 22 March 2016Anne Singleton, Prevent Suffolk Conference 22 March 2016
From Attraction to Action — How Young People Are Radicalized 

Massoud Khodabandeh: The Iranian Mojahedin-e Khalq (MEK) and Its Media Strategy:
Methods of Information Manufacture

همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27216

چه آینده ای برای فرقه رجوی متصور است؟ 

 Ali Jahaniعلی جهانی، وبلاگ آیینه، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۶:… به نظر بنده سازمان مجاهدین خلق ایران که روزی توسط بنیان گزاران تاسیس شد و بعدش توسط رجوی تبدیل به یک فرقه تروریستی و یک باند مافیایی خطر ناک گشت اکنون در وضعیت بسیار بدی قرار دارد و هیچ آینده روشنی برایش متصور نیست و برای اثبات این ادعا و روشنتر شدن موضوع به پارامترهایی که در بی آیندگی فرقه نقش اصلی … 

مزدور مریم رجوی و ترکی الفیصل اربابشاین روزهای سیاه فرقه رجوی

لینک به منبع

چه آینده ای برای فرقه رجوی متصور است؟

به نظر بنده سازمان مجاهدین خلق ایران که روزی توسط بنیان گزاران تاسیس شد و بعدش توسط رجوی تبدیل به یک فرقه تروریستی و یک باند مافیایی خطر ناک گشت اکنون در وضعیت بسیار بدی قرار دارد و هیچ آینده روشنی برایش متصور نیست و برای اثبات این ادعا و روشنتر شدن موضوع به پارامترهایی که در بی آیندگی فرقه نقش اصلی را دارند را بطور مختصر بدانها اشاره می کنم.

یکم) رهبری مسعود رجوی :

مسعود رجوی که با خیانت به بنیان گزاران سازمان رهبری مادام العمر سازمان را بدست گرفت بخاطر ویژگی قدرت طلبی مفرطی که داشت در تشکیلات سازمان دیکتاتوری و خفقان را به سبک استالینی به اوج رساند تا بتواند رهبری مادام العمری یا به بقول خودش رهبری عقیدتی اش را بر نیروهای سازمان تحمیل کند . ولی ایشان این فضای خفقان و سرکوب شدید را به کمک صدام دیکتاتور سابق عراق در مناسبات حکمفرما کرده بود و بعدش دیگر نه تنها  نمی توانست بطور مطلق این کار را ادامه دهد بلکه خودش هم با سقوط صدام بخاطر حفظ جانش و فرار از پاسخگویی به مخفیگاه رفت و الان هم بعد از اینکه بیش از یک دهه از مخفی شدنش می گذرد شایعاتی مبنی بر مرگش وجود دارد . و این شایعه مرگش با پیام ندادنش بخاطر واقعه مهمی همچون خروج سازمان از عراق قوت بیشتری گرفت . خوب حالا با این حساب عملا فرقه رجوی بی رهبر شده و از آنجاییکه رهبری رجوی منحصر به فرد بود و این  رهبری فرقه بی دنباله و ابتر هست دیگر نمی توان برای این فرقه آینده ای روشن تصور کرد و این جزء نا ممکن ها می باشد و درست به همین دلیل هست که سران فرقه رجوی و بطور خاص مریم رجوی در مقابل خبر مرگش تا کنون  سکوت اختیار کرده و هیچ موضع گیری نکرده اند. چون می دانند که با تایید این خبر  دیگر سنگ روی سنگ   در تشکیلات رو به زوال فرقه بند نمی شود و روند  فروپاشی اش سرعت بیشتری می گیرد . بنا براین فرقه رجوی اکنون عملا بدون رجوی شده است

دوم) خروج از عراق:

پارامتر مهم دیگر اینست که رجوی که با رفتن به عراق و سوار کردن استراتژی اش روی جنگ ایران و عراق می خواست بقول خودش سرنگونی را محقق بکند ؛ اکنون با از دست دادن حمایتهای همه جانبه صدام حسین و خلع سلاح و از دست دادن پایگاه استراتژیکی اشرف و نهایتا هم با خروج خفت بار از عراق و رفتن به کمپ پناهندگی تیرانا عملا دیگر این تشکیلات به مرده متحرک تبدیل گشته است و نه تنها دیگر هیچ کارایی ندارد بلکه بی آیندگی و فروپاشی اش در چشم انداز بسیار نزدیکی قرار گرفته است .

سوم) وضعیت ارتش به اصطلاح آزادیبخش :

رجوی که با رفتن به عراق به دستور صدام ارتش به اصطلاح آزادیبخش را که در حقیقت ارتش کوچکی در خدمت صدام بود که ماموریت اصلی اش تحت عنوان عملیات سرنگونی ؛  کشتن سربازان بی گناه در مناطق مرزی و خمپاره باران مناطق مسکونی و مورد هدف قرار دادن مناطق غیر نظامی و کشتن ساکنان بی دفاع آن بود . و همچنین ماموریت دیگرش در عراق تحت عنوان سلسله عملیات مروارید ؛  کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق برای حفظ و نجات صدام از سرنگونی بود . و رجوی همواره در نشستهای عمومی با لباس نظامی و با کلت و یا شمشیر بدست می آمد و قدرت نمایی می کرد و خلاصه به این ارتش به اصطلاح آزادیبخشش می نازید و روی آن برای تحقق سرنگونی حساب ویژه ای باز کرده بود و فرقه تروریستی تحت رهبری اش را تنها آلترناتیو می نامید و دیگران را خائن و سازشکار خطاب می کرد و آنها را تهدید به قتل می کرد  . اکنون این ارتش به اصطلاح آزادیبخش با از دست دادن سلاح و پایگاه استراتژیکی اشرف و خروج از عراق تبدیل به یک شیر بی یال و دم و اشکم شده است که اکثریت نفراتش هم سالخورده و بیمار هستند و در کمپ تیرانا در کشور آلبانی این ارتش  عملا دیگر تبدیل شده است به خانه سالمندان و هیچ کارایی دیگر ندارد . و فرقه رجوی هم دیگر حتی نمی تواند با انقلاب کذایی مریم این ارتش را سر پا نگه دارد و این انقلاب کذایی مریم هم عملا کارایی اش را در امر مغز شویی و تفتیش عقاید نیروها از دست داده است .

چهارم) وضعیت استراتژی فرقه :

فرقه رجوی با دنبال کردن استراتژی خشونت و ترور تحت عنوان مبارزه مسلحانه و مقاومت می خواست به خیال ابلهانه اش سرنگونی را با این استراتژی محقق کند ولی عملا بعد از بر قراری آتش بس در جنگ ایران عراق و پوچ از آب در آمدن تحلیل آبکی رجوی مبنی بر اینکه صلح طناب دار رژیم ایران هست و هیچوقت پای صلح و آتش بس نمی آید و همچنین به دنبال تصمیم شتابزده رجوی مبنی بر ریختن نیروهای سازمان در تنور جنگ و با کمترین آمادگی نظامی فرستان نیروها به  عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان و شکست نظامی سخت در آن ؛ عملا دیگر شکست این استراتژی مشخص بود و مثل روز روشن بود که دیگر این استراتژی کارایی ندارد و کشتی استراتژی رجوی به گل نشسته و شکست خورده است ولی رجوی برای مصرف داخلی و تزریق روحیه به نیروهای مسئله دار و روحیه باخته و وارفته این ارتش نم کشیده اش همواره تحلیل می کرد که این آتش بس نا پایدار هست و رژیم ایران هیچگاه پای قرارداد صلح پایدار نمی آید و جنگ دوباره شروع می شود و ما به صفت ارتش آزادیبخش برای عملیات سرنگونی فروغ ۲ می رویم و یا با آمدن خاتمی می گفت این برای رژیم ایران جام زهر هست و خاتمی به دور دوم نمی رسد و ما رژیم را سزنگون می کنیم و در این رابطه هم یک سری اقداماتی برای سرکار گذاشتن و سرگرم کردن نیروها انجام داد که از جمله آنها راه آندازی دوران ” آ ۷۷″ و ” سین آ ” و راهگشایی و تکاوری و عملیات داخله تحت عنوان دوران شش ماهه ” سین” و همچنین انواع اقسام مانور های پوشالی و راه اندازی طلاقهای اجباری  تحت عنوان انقلاب کذایی مریم با اضافه کردن بندهایش بطور مستمر و با راه اندازی نشستهای مغز شویی و تفتیش عقاید تحت عنوان عملیات جاری و عسل هفتگی بودند که رجوی می خواست بدین وسیله وانمود کند که هنوز استراتژی اش کارایی اش را از دست نداده است ولی با سقوط صدام و بعدش هم خلع سلاح و نهایتا با ترک عراق عملا دیگر این استرتژی تقش در آمد و برای همگان از جمله نیروهای سازمان معلوم گشت که دیگر استراتژی مبارزه مسلحانه شکست خورده است و به بن بست رسیده است . لذا با این حساب هر چند که سازمان علنا هنوز به شکست این استراتژی اعتراف نکرده است ولی عملا دیگر این استراتژی کارایی اش را بطور کامل از دست داده است .

نتیجه اینکه حال سازمان به اصطلاح مجاهدین اکنون بدون مسعود رجوی و خارج از خاک عراق و با ارتش بی سلاح و از کار افتاده و استراتژی شکست خورده در کمپ پناهندگی تیرانا چه آینده ای می تواند داشته باشد؟ بنابر این هرجند که سازمان موفق شد فرماندهان جنایتکارش را فراری دهد و تشکیلاتش را تقریبا به یک جا منتقل کند و اینر ا برای خودش پیروزی قلمداد کند و مریم رجوی خروج از عراق  چشن گرفته تا به اسراییل و شیوخ مرتجع عربستان چشمک و چراغ بزند که روی ارتش زوار در رفته اش حساب کنند و او را در امر تحقق سرنگونی یاری کنند .  ولی نهایتا این تشکیلات پوسیده با این وضعیتی که در بالا بدان اشاره کردم دوام چندانی نخواهد داشت و بطور کامل فرو می پاشد .

***



منبع:

http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=28032