شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran
شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran

انگیزه های جاسوسی

انگیزه های جاسوسی 

 

انگیزه های جاسوسی



1393/10/22 دوشنبه
مقاله

انگیزه های جاسوسی






منظور از انگیزههای جاسوسی، آن دسته از محرکهایی است که سازمانهای اطلاعاتی به کمک آنها، افراد موردنظر خود را به اقدام علیه سازمان، گروه یا کشور خود متمایل میکنند. معمولا افراد مایل نیستند که علیه سازمان یا جامعهای که خود بخشی از آن هستند، اقدام کنند، ولی در شرایطی، این اقدام ناپسند که خیانت نامیده میشود، به سراغ افراد میآید. مهمترین سوال این است که چه عواملی باعث میشوند که یک فرد به سازمان یا کشور خود خیانت کند؟ سازمانهای اطلاعاتی و ضداطلاعات دنیا به طور کلی چهار انگیزه را برای ارتکاب به جاسوسی برمیشمارند که در زبان انگلیسی با سرواژه "MICE" (معادل: 1-Money  2-Ideology  3- Coercion  4- Egocentricity ) شناخته میشوند.


این چهار  انگیزه عبارتند از پول، ایدئولوژی، اجبار و اضطرار و خودپسندی.



افرادی که با انگیزه مالی به کشور خود خیانت میکنند، معمولا کسانی هستند که فکر میکنند سازمان یا جامعه حق عادلانه آنها را از چنگشان درآورده است، بنابراین تردید ندارند که به خاطر ارزشهایشان این نقص باید جبران شود. در عین حال آنها معتقدند که جامعه نیز قدر تواناییها  و استعدادهای آنها را ندانسته و آنها را درک نکرده است. آلدریچ ایمز ازجمله افرادی بود که با انگیزه مالی جاسوسی کرد.


افراد دارای انگیزه ایدئولوژیک عمیقا به یک نظام اعتقادی باور دارند که فکر میکنند این نظام، آنها، خانواده، گروه و دوستانشان را حفظ میکند و به آنها انرژی میدهد. این عده بدون چشمداشت مالی از جان خود مایه میگذارند و خدمت به آرمان خود را پاداش خویش میدانند. جولیوس و اتل روزنبرگ و نیز کیم فیلبی، ازجمله جاسوسان معروفی بودند که با انگیزه اعتقادی علیه کشور خود جاسوسی میکردند.


اجبار و اضطرار در مورد کسی به کار میرود که در شرایط عادی مایل به خیانت نیست، ولی در شرایط ویژهای به اجبار دست به خیانت میزند. شانتاژ جنسی و ارتشا دو مورد از رایجترین شیوههای اجبار افراد به همکاری اطلاعاتی است؛ مثال کلاسیک شانتاژ جنسی دونالد مکلین است که توسط گای برگس صورت گرفت. در خصوص رشوه، هنگامی که یک مقام دولتی رشوه میگیرد، تا مدتها در اختیار رشوهدهنده قرار میگیرد و مجبور به اطاعت میشود. چنین فردی از ترس لو رفتن، باید به گرفتن پول ادامه دهد، چه بخواهد چه نخواهد. در موارد عاشقانه نیز زور و اجبار ممکن است کارساز شود و عاشق و معشوق ممکن است به خشونت و حتی قتل تهدید شوند.


خودپسندی ناشی از شرایط روحی و روانی فرد است که تحت تاثیر هیجان به اقدامات غیرمعمول دست میزند. شاید بتوان الیزابت بنتلی را یک نمونه اصیل مطالعه هیجان بهعنوان عامل محرک جاسوسی دانست. بنتلی با یک سازمان فاشیست کار جاسوسی را شروع کرد، اما خیلی زود به یک مجموعه کمونیست پیوست. وی سپس عاشق یک مامور مخفی CPUSA شد که یک چکیست بود. وقتی که او از دنیا رفت، بنتلی سمتهای او را به دست آورد، اما ضربه روانی این مساله بر او تاثیر مخربی برجا نهاد. هیجان، عشق و عاشقی و روابط جنسی دلایل اصلی ورود وی به کار جاسوسی بودند، اما وقتی تمام اینها از میان رفت، او مجددا به کشور زادگاه خود پناهنده شد.


جزئیات بیشتر آسیبپذیریهای انگیزههای چهارگانه مذکور به شرح زیر است:


  انگیزه مادی: حقوق پایین، طمع، نیاز به پول برای حل بحران مالی خانواده، بدهی

 ایدئولوژی: تنفر از نظام اعتقادی خودی، تحسین نظام اعتقادی غیر
 اجبار و اضطرار: آسیبپذیری در برابر ارعاب، روابط احساسی و عاشقانه یا هر عمل غیرقانونی دیگر
 خودپسندی: تنهایی، به دنبال دوست بودن، محرومیت از ترفیع، علاقه به مورد تحسین  وتوجه قرار گرفتن، ماجراجویی، انتقام


گاهی اوقات مرتکبان اقدامات جاسوسی تنها یک انگیزه ندارند. رابرت هنسن، از ماموران ضداطلاعاتی اف.بی.آی که با نوشتن نامهای به کا.گ.ب آمادگی خود برای همکاری را اعلام کرد، چنین بود. هرچند وی پول زیادی دریافت کرد، اما دلیل اصلی وی این بود که فکر میکرد در سرویس خودی به او توجه لازم نشده و جاسوسی علیه آن حس خودخواهی او را ارضا میکرد.


پیش شرطهای خیانت افراد
به عنوان یک قاعده کلی، برای اینکه یک فرد ناراحت یا ناراضی مرتکب یک خیانت جدی مانند جاسوسی شود، چهار شرط لازم است. همین شرایط در مورد دیگر جرائم افراد مانند اختلاس، خرابکاری و تدلیس کاربرد دارد.


چهار شرط موردنظر عبارتند از:


 موقعیت ارتکاب جرم
  انگیزه یا نیازی که با ارتکاب جرم ارضا میشود.
 توانایی غلبه بر موانع طبیعی رفتار جنایی، مانند ارزشهای اخلاقی، وفاداری به سازمان، گروه یا همکاران یا ترس از دستگیر شدن.
 عاملی که باعث شروع ماجرا و عملی شدن خیانت میشود.



موقعیت ارتکاب جرم


موقعیت ارتکاب جرم دو گونه است: دسترسی به اطلاعات یا مطالبی که با پول قابل مبادله یا برای دستیابی به هدف دیگری قابل استفاده باشند و آشنایی شخصی یا دسترسی به افرادی که انتظار میرود به کسب چنین اطلاعات یا مطالب باارزشی علاقهمند هستند. پیشرفتهای فناوری که با استفاده گسترده از دستگاههای رونوشتگیری در دهه 1950 آغاز شد، کنترل بر توزیع اطلاعات حساس را به نحو فزایندهای دشوار کرده است. پایگاههای بزرگ و خودکار دادهها در دنیای امروز و شبکههای به هم پیوسته، میزان اطلاعاتی را که یک جاسوس در جایگاه مناسب میتواند جمعآوری یا افشا کند، به نحو خارقالعادهای افزایش داده است. دادههای رایانهای مشکلات دیرینه جاسوسان (یعنی چگونگی سرقت همان اطلاعاتی که سازمان رقیب از آنها میخواهند) را برطرف کرده است.

موقعیت ارتکاب جرم با اغواگری همزاد است؛ یعنی فرد میتواند پشت رایانه خویش بنشیند و در حالی که مرتکب جرم میشود، کارهایی انجام دهد که هر ناظری آن را عادی بپندارد. در حال حاضر نسبت به گذشته افراد بیشتری به اطلاعات بیشتر دسترسی بیشتری دارند. برخی از افراد بهویژه کارمندان دولتی روزانه با مقادیر زیادی پول سروکار دارند و ناچارند هر روز با اغوا دست و پنجه نرم کنند. برخی نیز که به جای پول با اطلاعات سروکار دارند، باید با انواع اغواها بجنگند.
در دنیای به شدت باز و به هم پیوسته امروز، فروشندگان اطلاعات نسبت به گذشته با راحتی بسیار بیشتری خریدار خارجی موردنظر را پیدا میکنند. در نتیجه فروشنده در مقایسه با دوران جنگ سرد برای یافتن خریدار میتواند به کشورهای بیشتری رجوع کند.
به عنوان مثال، در سال 1996 FBI حدود 800 تحقیق علنی از جاسوسی اقتصادی صورت داد. در این تحقیقات پای 23 کشور خارجی در میان بود.
همچنین شناسایی افراد مطلع و در عین حال دارای نقاط ضعف نیز برای سازمانهای اطلاعاتی بسیار سهلتر شده است. مرز میان فناوری نظامی و غیرنظامی و نیز تجهیزات و فناوری دارای طبقهبندی و فاقد طبقهبندی که در تجارت جهانی میان کشورها خرید و فروش میشوند، به نحو فزایندهای کمرنگ شده است.


انگیزه ارتکاب جرم


هنگام بررسی انگیزههای جاسوسی، باید به خاطر داشت که انگیزه واقعی ممکن است با آنچه در ظاهر به نظر میرسد، متفاوت باشد. هرچند انگیزه مالی مهم است، اما بسیاری از افرادی که سالها برای پول مرتکب جاسوسی شدهاند، نیازهای بسیار ضروریتری از نیازمندیهای مالی داشتهاند. موارد جاسوسی که به نظر با انگیزههای مالی به وقوع پیوستهاند، ممکن است با انگیزه نیازهای عاطفی از کنترل خارجشده، واقع شده باشند. ارزش پول فقط به آنچه میتوان با آن خرید نیست، بلکه بیشتر به چیزهایی است که به آن دلالت دارد - یعنی موفقیت، قدرت، نفوذ و راهی به سوی خوشبختی و اعتماد به نفس - جاسوسی همچنین میتواند نوعی قدرتنمایی برای تاثیرگذاری بر حوادث (ارضای یک احساس سرخورده خود مهمبینی)، مجرایی برای ابراز خشم (ترمیم وجهه صدمهدیده خویش با زرنگتر نشان دادن خود از دیگران یا تنبیه رئیسی که استعدادهای فرد را نشناخته است)، وسیلهای برای انتقام یا یک منبع هیجان باشد. هنگام بررسی نحوه تاثیرگذاری تغییرات اجتماعی و اقتصادی بر انگیزه جاسوسی در سالهای اخیر، بهخصوص در کشورهای پیشرفته، دو چیز به طور برجسته به نظر میآید:
 انتقال مشاغل به کشورهای خارجی و اخراج کارکنان اضافی، تغییر ساختار جهت انطباق با فشار رقابت اقتصادی جهانی، تغییرات سریع فناوری و استخدام روزافزون کارگران پارهوقت جهت اجتناب از پرداخت مزایا، همه و همه در حال تحلیل بردن احساس امنیت شغلی و وفاداری به کارفرما هستند. در حالت حداقلی، این مسائل آستانه وفاداری به کارفرما را که مانع از تخلف میشود، کاهش میدهد. در بدترین حالت، این مسائل انگیزه و توجیه برای ارتکاب خیانت را فراهم میآورد.
 در حال حاضر در کشوری مانند آمریکا حدود نیمی از فارغالتحصیلان دکترا در رشتههای فیزیک، شیمی و علوم رایانه دانشجویان خارجی هستند. یکسوم تمام مهندسین در «سیلیکن ولی» نیز خارجی هستند. این بینالمللیسازی حوزه فناوریهای پیشرفته، مضاف بر تعداد و تنوع کشورهایی که علیه آمریکا کار جاسوسی انجام میدهند، میتواند عمومیت یافتن وفاداریهای متعارض را سرعت دهد.



توانایی غلبه بر بیقیدی و موانع طبیعی رفتار مجرمانه



در کشورهای دنیا، بیشتر کارمندان دولت که به اطلاعات محرمانه دسترسی دارند در موقعیت خیانت هستند و برای بسیاری از آنها، بیش از یک انگیزه وجود دارد. خیانت بسیار نادر است تنها به این دلیل که ارزشهای اخلاقی اساسی (وفاداری به کشور، سازمان یا همکاران یا ترس از مجازات و تنبیه) مانع آن هستند. ارزشهای اخلاقی، وفاداری و ترس شالوده ممانعت از خیانت هستند. هر تغییر اجتماعی که این قیود بازدارنده خیانت را سست کند، احتمالا تعداد خائنان را افزایش میدهد. کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی و اعتماد اجتماعی در هر کشوری، یکی از دلایل بروز خیانت است. همچنین تغییرات اقتصادی که رابطه بلندمدت کارمند - کارفرما را تضعیف کنند، تاثیر منفی بر وفاداری دارند. هرگونه نابرابری سبب بروز نارضایتی میشود و افکار فرد دال بر استحقاق رفتار بهتر میتواند برای توجیه رفتار غیرقانونی مورد استفاده قرار گیرد یا ممکن است موانع موجود در راه بروز رفتار غیرقانونی را سست کند. وقتی افراد احساس میکنند که کارفرمایشان به آنها خیانت کرده، خیانت کردن آنها نیز در مقابل راحتتر میشود. توجیه عام افراد در این موارد عبارتند از «حقشان است، تقصیر خودشان بود، من فقط تلافی کردم، اگر به من نارو نمیزدند من هم این کار را با آنها نمیکردم و...». همچنین ترس از اینکه هر لحظه ممکن است داغ و لکه ننگی بر پیشانی فرد زده شود یا نامیدن خود به عنوان یک خائن، عامل بازدارندهای در برابر خیانت است. امروزه بهخصوص پس از پایان جنگ سرد، برای برخی از افراد، فروش اطلاعات به عنوان یک مساله تجاری صرف توجیه میشود و نه یک اقدام فجیع که حیات کشور را در معرض خطر قرار میدهد. به ویژه اگر جاسوسی برای یک کشور دوست و همپیمان باشد. همچنین باید یادآور شد که اگرچه بسیاری از افراد جامعه، شریف بوده و به قانون احترام میگذارند، ولی عدهای از ترس تنبیه و مجازات از قانون تبعیت میکنند. ترس از دستگیر شدن و مجازات، مانع مهمی بر سر راه جاسوسی است. ضمن اینکه این عامل در دهههای اخیر تغییر زیادی نکرده است.


عوامل عملی شدن خیانت


تصمیم به خیانت معمولا به دلیل حوادثی در زندگی شخصی یا کاری که استرسهای فراتر از آستانه تحمل را به فرد وارد میکنند، عملی میشود. وقایع تحریککننده تصمیم به خیانت، ممکن است با دلایل و انگیزه اساسی خیانت کاملا متفاوت باشند. بسیاری از افراد در دورهای از زندگی خود شکلی از استرس و نابسامانی را تجربه میکنند. مانند مشکلات مالی، ناکامی در رقابت با همکاران، بیعدالتی کارفرما، از دست دادن شغل، خیانت همسر، طرد شدن از سوی اعضای نزدیک خانواده و... . افرادی که از نظر روحی و روانی باثبات و متعادل هستند به این تجربیات به نحو مثبت واکنش نشان میدهند. به عبارت دیگر از این تجربیات درس میگیرند، انتظارات خود را تعدیل میکنند، سختتر کار میکنند یا صرفا تحمل میکنند. افراد کمتحمل یا نامتعادل گاهی اوقات به نحوی از خود واکنش نشان میدهند که به خود یا سازمان خود آسیب میرسانند.  آنها ممکن است با کمکاری، روی آوردن به اعتیاد یا بیبندوباری اخلاقی یا اقدام به خودکشی، مشکلات خود را پیچیدهتر کنند.  همچنین ممکن است آنها با اعمالی مانند اختلاس، کلاهبرداری، خرابکاری یا جاسوسی به سازمان یا جامعه خود صدمه بزنند.در حال حاضر دلیلی دال بر افزایش میزان استرس در زندگی مردم به طور کلی وجود ندارد، اما افراد زیادی تغییرات شدیدی را در میزان استرس در زندگی خود تجربه میکنند.  مساله این است که حوادث استرسزا اموری عادی هستند و میتوانند تعادل یک فرد ضعیف، مستعد یا ناراحت را برهم بزنند.



منبع:

http://vaja.ir/Public/Home/ShowPage.aspx?Object=NEWS&ID=59c5a586-ed14-4f21-9157-62ce789bb399&CategoryID=35fd205a-597a-4f8e-9c88-e3cd19f90928&WebPartID=9ba03dac-cef9-4b1f-b646-c7a8829bc87c