شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran
شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran

گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین شفیعی به مناسبت دیدار موسسین وزارت اطلاعات با حضرت امام تاریخ خبر: 23/12/1391

 گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین شفیعی به مناسبت دیدار موسسین وزارت اطلاعات با حضرت امام   تاریخ خبر: 23/12/1391 

  گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین شفیعی به مناسبت دیدار موسسین وزارت اطلاعات با حضرت امام   تاریخ خبر: 23/12/1391


http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_25486.aspx


گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین شفیعی به مناسبت دیدار موسسین وزارت اطلاعات با حضرت امام؛

امام(س) تنها حامی جدی وزارت اطلاعات بود/ در سال 74 ظرف سه ماه بازار ارز را کنترل کردیم


پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر شفیعی از مسئولین اسبق وزارت اطلاعات و از روحانیون مؤثر در ساماندهی و مدیریت دستگاه امنیتی کشور بوده است. وی که هم اکنون از فعالیت اجرایی مستقیم کناره گرفته، به تدریس در دانشگاه‌ و تحقیق و پژوهش مشغول است، همچنین ایشان مسئولیت مؤسسه تحقیقاتی «چشم انداز توسعه و امنیت» را به عهده دارد.
گشاده‌رویی‌ دکتر شفیعی اولین عاملی است که موجب می‌شود نگاه‌های غالب پیرامون نیروهای امنیتی را کنار بگذاری دلسوزی و احتیاط صادقانه‌اش در اظهارنظر پیرامون مسائل مختلف نیز ویژگی دیگری است که با تصورات قالبی درباره نیروهای امنیتی ناسازگار است. کلام امام خمینی درباره کارکنان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز خواستار چنین الگویی است؛ ایشان در این زمینه می‌فرمایند: «از افتخارات جمهورى اسلامى این است که افراد متدین و متعهد و شخصیت‌هاى روحانى در چنین وزارتخانه‌‏اى هستند... من از شما آقایان که ان‌شاالله همه متعهد هستید تشکر مى ‏کنم.»
 با عرض سلام و تشکر از این‌که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید؛ اساساً چه زمانی نام حضرت امام را شنیدید، آیا با حضرت امام ملاقات و دیداری داشتید؟

از آنجایی که من در یک خانواده مذهبی و مرتبط با روحانیت متولد شدم، به­ طور طبیعی با قم، علمای قم و شخصیت‌های حوزوی که به محل ما می‌آمدند، آشنا بودم. به­ طور دقیق نمی‌توانم بگویم که با نام امام از چه زمانی آشنا شدم، اما از زمانی که در سال 47، این توفیق را پیدا کردم که طلبه شوم و یاد گرفتم که باید مقلد و مرجعی را برای خود انتخاب کنم، امام را انتخاب کردم. در واقع با تقلید از امام با نام ایشان آشنا شدم. این حس و حال در طول دوران طلبگی و فعالیت­‌های پیش از انقلاب و آغاز انقلاب تا به امروز، به قوه الهی به قوت خودش باقی مانده و امیدواریم که با همین نیت و اعتقاد با دنیا خداحافظی کنیم و با امام محشور بشویم. اولین‌ بار که خدمت امام رسیدم و دست ایشان را بوسیدم، در خیابان ایران بود که هنوز انقلاب پیروز نشده بود؛ همان اوائل انقلاب بود، امام تازه وارد ایران شده بودند.

کار و وظیفه‌ای که در طول سی سال توفیق انجام آن را داشتم، طوری بود که مورد حمایت جدی امام بود. در وزارت اطلاعات برداشت ما همیشه با دوستان این بود که تنها حامی جدی و ثابت وزارت اطلاعات و نیروهای آن، حضرت امام بود. آن‌قدر امام از شغل و این مجموعه حمایت می‌کرد که به گونه‌ای بد عادت شده بودیم که اگر کسی تحویل‌مان نمی‌گرفت و یا انتقادی می‌شد برایمان خیلی سنگین بود و احساس می‌کردیم که چرا این‌ها مانند امام، قدردان ما نیستند. مرحوم حاج احمد آقا (رضوان‌الله تعالی علیه) در حقیقت در ادامه همین نگاه امام، این ارتباط را با ما حفظ کرده بود. یادم می‌آید بعد از رحلت امام، ایشان روضه‌‌هایی داشتند - من با یکی از دوستانم یک شب بیشتر نرفتم- در آنجا خیلی‌ها نشسته بودند و او خیلی به ما احترام گذاشت، نه به­ عنوان یک شخص، بلکه چون ما جزء کارکنان اطلاعات بودیم. به­ طور طبیعی در مأموریت و شغلی که داشتیم، همیشه حضور حضرت امام را مستقیماً حس می‌کردیم و تلاش ما بر این بود که رضایت او را داشته باشیم؛ چون می­‌دانستیم رضایت او، رضایت خداوند خواهد بود.

اگر امکان دارد درباره زمان شروع، ساختار و ضرورت شکل‌گیری وزارت اطلاعات، توضیحی بفرمایید؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فکر می‌کنم تنها نهادی که از رژیم گذشته در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به­ طور رسمی منحل شد و پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه پیدا نکرد، سازمان اطلاعاتی رژیم منفور پهلوی بود. از نظر قانونی ساواک منحل شده بود، اگرچه عملاً تا روز 21 بهمن­ ماه 57، همچنان کار می‌کردند. ساز و کار ساواک به شکلی بود که اگر آن روز هم منحل نمی‌شد با پیروزی انقلاب اسلامی به­ طور طبیعی منحل می‌شد و کسانی که در آنجا کار می‌کردند همان مقداری که می‌توانستند جان خودشان را سالم درببرند، خیلی خوشحال بودند؛ چه رسد به این‌که بخواهند ادعایی داشته باشند. البته بعدها ادعا کردند که آن هم داستان دیگری است. انقلاب اسلامی که پیروز شد، نهادی که مؤظف به اجرای کار اطلاعاتی باشد، وجود نداشت؛ البته نهادهایی مانند کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران و سایر قسمت‌های مختلفی که تلاش می‌کردند در کشور نظم و امنیت برقرار کنند، به­ طور طبیعی هر کدام از این نهادها و بعضاً برخی از مساجد و بیوتات به صورت پراکنده و نامنظم کار اطلاعاتی می‌کردند. دادستانی انقلاب و سپاه پاسداران، کمیته‌های انقلاب، ارتش و مجموعه حراست‌ها که در دفتر نخست وزیری بود نیزکار اطلاعاتی می‌کردند؛ یعنی همه به­‌ صورت پراکنده و نامنظم، تلاش می‌کردند خلاء اطلاعاتی را پر کنند. در آن دوره نیز مسائل امنیتی، به­ ویژه مسائل داخلی، بسیار اوج گرفته بود و به ­طور طبیعی نیاز شدید به کار اطلاعاتی احساس شد. بعد که منافقین وارد فاز نظامی شدند و درگیری‌های آن‌ها با انقلاب اسلامی بالا گرفت، نظام ناچار به رویارویی با آن‌ها شد. این رودررویی موجب شد که کار اطلاعاتی در نهادهایی مانند سپاه پاسداران و نهادهای موظف، بیشتر از گذشته مورد توجه قرارگیرد.

کارهای پراکنده توسط نهادهای مختلف و تشدید نیازمندی‌های اطلاعاتی برای اداره کشور، همه دست به دست هم دادند تا مسئولان تصمیم گیرنده کشور را به این نقطه برساند که باید از کارهای پراکنده اطلاعاتی توسط نهادهای مختلف که عمدتاً از کار تجربی و آموزشی نیز  بی‌بهره هستند، کشور را به  سمت تمرکز اطلاعات هدایت کنند؛ آن موقع بود که تأسیس یک نهاد اطلاعاتی متمرکز مطرح شد. این نهاد در سال 62 تصویب و در سال 63 عملیاتی شد. معلوم بود که این تمرکز جزو ضرورت‌های آن روز بود و کشور نمی‌توانست به آن وضعیت پراکنده اطلاعاتی که حوزه بسیار لازم و پرخطر و ریسکی است، ادامه دهد. بعد از آن بود که وزارت اطلاعات به عنوان سرویس مادر، متولد شد و همه این نهادها که در نیروهای مسلح انجام وظیفه می‌کردند، در وزارت اطلاعات ادغام شدند. در حقیقت وزارت اطلاعات، وارث تمام نهادهای اطلاعاتی شد.

با توجه به این‌که کمتر مرسوم است که سیستم‌ اطلاعاتی به مجلس پاسخ­گو باشد؛ چه ضرورتی داشت که سازمان اطلاعات به وزارتخانه تبدیل شود و در نتیجه پاسخگویی به مجلس مطرح گردد؟ چرا انقلاب اسلامی به سوی تشکیل وزارت‌خانه اطلاعاتی حرکت کرد و بحث مجتهد بودن برای وزیر اطلاعات مطرح شد؟

بخشی از پاسخ در خود سؤال شما وجود دارد. زمانی که این موضوع در صحن علنی مجلس مطرح شد، پیشنهادهای مختلفی بود که بعضی اعتقاد به  اطلاعات داخل کشور و خارج کشور داشتند که داخلی در وزارت کشور و خارجی در وزارت امور خارجه مستقر شود. بعضی اعتقاد داشتند که مانند بعضی از کشورها در قوه قضائیه قرار گیرد؛ بعضی نیز اعتقاد داشتند که همان واحد اطلاعات سپاه را توسعه دهیم و همه مأموریت‌های مورد نیاز را در این نهاد ببینیم، که مرحوم شهید محلاتی از این ایده دفاع می­‌کردند.

در نهایت کشور به چند دلیل به دو نقطه اساسی رسید؛ دلیل اول سابقه بدی بود که به­ طور عمده سرویس‌های اطلاعاتی در طول تاریخ به ­ویژه در ایران قبل از انقلاب اسلامی در اذهان به وجود آورده بودند. تلاش نمایندگان مجلس و خیرخواهان جامعه این بود که ما باید نهادی به وجود بیاوریم که آن صفات و ویژگی‌هایی که سایر سرویس‌های اطلاعاتی مانند ساواک و...، داشته‌اند، نداشته باشد. از­این­‌رو برای این‌که بتوان یک سرویس اطلاعاتی چابک که نگاه ملی داشته باشد و نیازمندی‌های اطلاعاتی انقلاب اسلامی که داعیه صدور  انقلاب را در سر دارد، تأمین بکنند و در ضمن عوارض سرویس‌های اطلاعاتی و کار اطلاعاتی نداشته باشد یا به حداقل برسد، به این جمع‌بندی رسید که اول باید اطلاعات و امنیت از هم جدا باشد. بنابراین امروز وزارت اطلاعات داریم، نه وزارت امنیت و اطلاعات؛ ولی در رژیم گذشته، سازمان اطلاعات و امنیت داشتیم.

در ایران به عنوان تفکیک بین اطلاعات و امنیت جهت ایجاد نوعی صیانت از تبدیل شدن یک سرویس اطلاعاتی به قدرت قابل کنترل اولین گام برداشته شد و امنیت را از این نهاد گرفتند تا نیازمندی‌های اطلاعاتی داخل و خارج کشور تأمین شود و به موقع اطلاع دهند و نهادهای دیگر مانند نیروی انتظامی و سپاه مؤظف هستند، وارد صحنه شوند. البته یک حسن دیگری که داشت  این‌که هر وقت امنیت و اطلاعات در کنار همدیگر قرار می‌گیرند، کار حرفه‌ای اطلاعاتی به معنای تام کلمه، ضعیف می‌شود و به­ طور عمده در بخش امنیت سرمایه‌گذاری می‌کنند و بعد با ابزار امنیتی تلاش در تأمین خلاء‌های اطلاعاتی می‌کنند، این در حقیقت از نکات ظریف قصه است که کمتر به آن توجه شده است.

گام دوم این بود که این نهاد با همه ضرورتی که دارد، برای نظام قابل کنترل و پاسخگو باشد و برای همین­ ساز و کاری را تعریف کردند که سرویس اطلاعاتی کشور، مانند نهادهای دیگر کشور پاسخگو باشد و برای انجام آن تشکیل وزارتحانه ضروری شد تا هم پاسخگو باشد و کسی در رأس آن باشد که بتوان از او در مجلس سؤال کرد و به طور جدی به ­سمت تمرکز اطلاعات و پاسخگوی رفت. از سوی دیگر مجلس امکان جابجایی رئیس آن نهاد را نیز داشت.

همچنین قرار شد، فردی منتخب روحانی باشد و در این ترجیح نکات زیادی دخیل بود که به نظر من دو نکته از همه مهم‌­تر است. نکته اول این بود که کار اطلاعاتی به‌ ­طور عمده با عناوین ثانوی باید انجام بگیرد. عناوین ثانوی یعنی ضرورت­‌ها اجازه می‌دهد که بعضی از محدودیت‌ها را که در احکام اولیه از نظر اسلامی وجود دارد با ضوابط وی‍ژه‌­ای انجام گیرد. احکام ثانویه و اجتهاد بر مدار زمان و مکان، آن محدودیت را برای مدت مشخص بر می‌دارد. اگر تشخیص این موضوع بر عهده فردی که تازه وارد این دستگاه شده و نسبت به مسائل اسلامی هم اشراف کامل ندارد، گذاشته شود، امری نادرست است؛ لذا باید در این مجموعه حدود شرعی رعایت شود و اگر لازم شد از عناوین و احکام ثانوی استفاده کنیم؛ لاجرم فردی که در رأس این مجموعه قرار می‌­گیرد، باید با این امور آشنا باشد. از سوی دیگر کار اطلاعاتی عوارض منفی در شیوه و خلقیات فرد اطلاعاتی می‌گذارد و باید وزیر کسی باشد که این فضا را اخلاقی و معنوی نگه دارد تا آثار وضعی ناشی از کار اطلاعاتی را در عنصر اطلاعاتی به حداقل برساند. با این توصیفات به این نتیجه رسیدند که باید یک فرد روحانی و آشنا با مسائل شرعی در رأس این امر قرار داشته باشد. حضور یک عالم دینی در رأس تشکیلات اطلاعاتی، موجب اعتماد بیشتر مردم و مسئولین می‌­شود. فرد روحانی وزیر و رئیس، دارای ویژگی‌های است که در اساسنامه وزارت اطلاعات ذکر شده است.

شما ساماندهی و نظم بخشی فعالیت‌های اطلاعاتی این وزارتخانه را تا چه حد موفق می‌دانید، ضمن این که موازی­‌کاری در کنار دستگاه وزارت اطلاعات انجام می‌گیرد؟

من سؤال را این­‌گونه مطرح می‌کنم که آیا در دنیا شما نظام حکومتی با هر نوع ماهیتی سیاسی سراغ دارید که دارای سرویس واحد اطلاعاتی باشد یا خیر؟ در دنیا به عنوان یک واقعیت همه کشورها پذیرفته‌­اند که باید سرویس‌های متعدد اطلاعاتی داشته باشند؛ حتی در مستبدترین نظام‌های حکومتی نیز نمی‌توان دید که همه سرویس‌های اطلاعاتی در یک نهاد متمرکز باشند؛ ازاین‌­رو تنوع و تعدد سرویس‌های اطلاعاتی با تخصص‌های مختلف جزء امور پذیرفته شده دنیا است. این­‌طور نیست که در دنیا همه مسائل مرتبط با سرویس اطلاعاتی، در یک دستگاه متمرکز شده باشد. زیرا اطلاعات قدرت می‌آورد و تمرکز قدرت هم ایجاد نگرانی می‌کند، لذا به‌­طور طبیعی همه به سوی تعدد می‌روند. در این روند نیز هر اندازه که قانون شفاف، صریح و روشن نوشته شود، لاجرم اصطکاک و موازی کاری به بار می‌­آورد. انقلاب اسلامی به‌­طور طبیعی از تجارب دنیا در این امر نیز استفاده می‌کند. سایر نهادهای اطلاعاتی در حفاظت‌ها و واحدهای اطلاعات نظامی به­‌طور طبیعی از قبل پیش‌بینی شده است و وزارت اطلاعات به عنوان سرویس مادر یا اصلی‌ترین وزارت خانه نهاد اطلاعاتی، وظیفه دارد مجموعه نیازمندی‌های غیر آن نهادها را تأمین کند و در شورای هماهنگی نیز رئیس آن، وزارتخانه اطلاعات است. در کشور ما بنا به دلایل مختلف این فراز و فرودها بالا و پایین می‌شود. چون دستگاه اطلاعاتی در درون مجموعه نهادی به نام قوه مجریه تعریف شده و قوه مجریه و مسئولیت­‌هایش با آرا مردم و مجلس بالا و پایین می‌شود. هر کس نیز که قدرت را در اختیار می‌گیرد دارای نگاه و گفتمان خاص خود است و نمی‌توان نفی کرد که گفتمان‌ها اثر گذار نیست، اما  این‌که آن‌ها توانسته باشد خطوط کاری نهاد اطلاعاتی کشور را از مسیر اولیه و قطعی خود منحرف کند، من این را قبول ندارم.

اگر بخواهید بارزترین و شاخص‌ترین دستاوردهای وزارت اطلاعات را در سه دهه گذشته بیان کنید، به چه مواردی اشاره می­‌کنید؟

دستگاه اطلاعاتی نخست دارای مأموریت‌های مختلفی است که در هر حوزه، این مأموریت‌ها به‌­طور طبیعی توفیقاتی داشته که این توفیقات در آن حوزه برجسته است. مثلاً در دوره اول تشکیل وزارت اطلاعات، دو نکته برجسته بود. اولین نکته مهم، تأسیس خود وزارت اطلاعات با ادغام کردن نهادهایی که عمدتاً با یکدیگر اختلاف فرهنگی و فکری داشتند و خیلی‌ها منتظر بودند که وزارت اطلاعات به دلیل همین تعدد فکری، فرهنگی و سلیقه‌ای نهادهای تشکیل دهنده، پا نگیرد، اما با صبوری و حوصله‌ای که مسئولان وقت از خود نشان دادند، این اتفاق افتاد. نکته دوم این بود که وزارت اطلاعات در زمانی تشکیل شد که گروهک‌ها، به ­ویژه منافقین در عرصه‌های مختلف، امنیت کشور را هدف قرار داده بودند؛  ولی وزارت اطلاعات توانست مسئله اصلی تهدیدزای آن دوره جمهوری اسلامی را کاملا کنترل کند و کشور، درحالی که درگیر جنگ بود، به صورت امن و آرام،  توسط مسئولان اداره شود. لذا در آن دوره، مبارزه با منافقین و گروهک‌های مسلح، مهم­ترین وظیفه وزارت اطلاعات  بود که به خوبی توانست از عهده آن برآید. البته درکنار این کار توانست یک نسل را برای آینده و مراحل بعدی تربیت کند. همه افرادی که آنجا کار می­‌کردند در جایی آموزش ندیده بودند؛ ولی در کوران کار توانستند به نقطه‌ای برسند که افرادی که در سرویس‌ها، جریان‌ها و گروهک‌هایی که کاملا آموزش دیده بودند را به زانو در آورند و غلبه دستگاه اطلاعاتی را بر خود پذیرفتند.  این فضای دوران جنگ و زمان امام بود، در آن دوران هنوز وارد فاز سازندگی و دولت آقای هاشمی نشده بود.

جنگ خاتمه یافت و با آغاز به کار دولت آقای هاشمی، موضوعات دیگری اولویت پیدا کرد؛ یعنی موضوع اول وزارت اطلاعات که مبارزه با گرو‌ه‌های مسلح برانداز بود، به عرصه اقتصادی و فرهنگی تبدیل می‌شود. در آن عرصه، دستگاه اطلاعاتی در دوران سازندگی به دلیل فضایی که به وجود آمده بود، توانست نقش خود را خوب ایفا کند. در پایان سال 73 و آغاز سال 74 فضای بسیار نامناسبی از نظر روانی بر جامعه حاکم بود. گرانی غوغا کرده و ارز نابسامان بود. بازار سیاه به عنوان دولت غیررسمی، دولت رسمی را پشت سر خود می‌کشاند. در این فضا، دستگاه اطلاعاتی وارد مبارزه با قاچاق ارز شد و توانست در  مدت سه ماه اوضاع را کنترل کند و  به شکلی فضا را تغییر داد تا جایی که انتخابات مجلس پنجم با بیشترین آرا و حضور مردم همراه بود؛ در حالی که قبل از این اقدام اگر می‌پرسیدید که فکر می‌کنید چشم­‌انداز انتخابات چگونه است، جواب دیگری داده می‌شد. در این جا بود که دستگاه اطلاعاتی توانست در عرصه مختلف، هم پای با سازندگی کشور، نقش خوبی ایفا کند. در آن زمان بنا بر این بود که در کشور نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ظهور آشکار نداشته باشند و افرادی که می‌خواهند سرمایه­‌گذاری کنند، احساس نگرانی نکنند و به نظر می‌آمد که میدان برای کار جاسوسی باز است؛ اما دستگاه اطلاعاتی اجازه نداد که این اتفاق بیافتد؛ یعنی در عین حال که سیاست‌های این وزارتخانه همراه با سیاست‌های سازندگی پیش می‌رفت و تلاش می‌کرد سیاست غالب پذیرفته شده کشور را همراهی کند، اما اجازه به افرادی نمی‌داد که در امور کشور اخلال به وجود آورند و امنیت کشور را به خطر اندازند. اگر کسانی ادعا کنند که همه تهدیدات را از ریشه از بین بردیم، چنین چیزی امکان ندارد، اما مهم این است که دستگاه اطلاعاتی به­‌گونه‌ای بر امور اشراف داشته باشد که بتواند فضای امنی را فراهم کند که آن مقدار که اداره کشور و امور جامعه نیازمند به امنیت است، برقرار شود. در غیر این صورت نمی‌توان این ادعا را داشت که سرویس‌ها در دنیا طوری عمل می‌کنند که هیچ تهدید و اتفاق ناامنی نباشد.

در هر دوره‌ای دستگاه اطلاعاتی از توفیقات خوبی برخوردار بوده است. داستان ریگی بسیار مهم بود. من یادم می‌آید وقتی داستان اوجالان اتفاق افتاد که سرویس ترکیه آن هم با همکاری چند سرویس دیگر موفق به دستگیری اوجالان شده بود، این موضوع در فضای رقابتی بین سرویس‌ها سنگین بود؛ اما وقتی داستان ریگی در همین چند سال اخیر اتفاق افتاد در حالی که هیچ کمکی از سرویس‌­های اطلاعاتی دیگر کشورها به ما نشده بود، برای ما بسیار خوشآیند بود. دستگاه اطلاعاتی در هر دوره توفیقات خوبی داشته است، اما معنا و مفهوم آن نیست که توانسته همه خواسته‌های نظام را جامه عمل بپوشاند و با مشکل رو به‌­­رو نبوده است؛ بلکه مشکلاتی برایش ایجاد کردند که بخشی از این مشکلات داخلی و درون تشکیلاتی و بخشی هم خارج از تشکیلات بوده است.

در توصیه‌های حضرت امام بعد از تأسیس وزارت اطلاعات در لحن گفتار ایشان، نوعی اشتیاق مشخص است. در عین حال تأکید می‌کند که شما با ارگان‌های دیگر فرق می‌کنید و توصیه بسیاری در دقت در انتخاب افراد می­‌کنند. در خاطرات آقای ری­‌شهری نیز این نکات مطرح می‌شود. در قیاس با سازمان‌های دیگر، وزارت اطلاعات را چقدر در این زمینه موفق می‌دانید؟ معیارهایی که در این زمینه داشتید چه بوده است؟ ارزیابی شما از این جهات، از وزارت اطلاعات چیست؟

وزارت اطلاعات از نظر من دو خوش شانسی داشته است و هنوز این خوش شانسی‌ها را دارد، اول این‌که همیشه مورد توجه رهبران این کشور بوده است. مثلاً  امام با این‌که یک عنصر اطلاعاتی نبود، اما به کار اطلاعاتی و کارگزاران اطلاعاتی نگاه ویژه‌ای داشت. همین حس و حال را نیز مقام معظم رهبری درباره کار و دستگاه اطلاعاتی و وزارت اطلاعات دارا هستند. شانس دوم این‌که دستگاه اطلاعاتی از نیروهای امام و رهبری تشکیل شده است؛ یعنی شما به ندرت در یک نهادی مثل وزارت اطلاعات کسی را پیدا می‌کنید که با ولایت فقیه مشکل داشته باشد. اگر هم باشد بسیار نادر است. یعنی فضای عمومی حاکم بر مجموعه وزارت اطلاعات، چه در دیروز و چه در امروز، این فضای انقلابی بوده است

دلیل وفاداری قاطع کارکنان عرصۀ اطلاعات نیز دقیقاً واضح است. اولین دلیل این است که سرویس اطلاعاتی هر کشوری از باوفاترین آدم‌های آن کشور تشکیل می‌شود و در عرف اطلاعاتی معروف است که تا آخرین لحظه مقاومت نموده و از نظام دفاع می­‌کند. در مقام انجام کار نیز، اولین نهادی که باید حضور داشته باشد، نهاد اطلاعاتی است. یعنی نهاد اطلاعاتی در پرخطرترین و مقاوم‌ترین نقطه قرار دارد. البته نهاد اطلاعاتی که من عرض می‌کنم، اختصاص به نهاد اطلاعاتی ما ندارد، بلکه همه نظام‌ها تلاش می‌کنند باوفاترین آدم‌هایشان را در نهاد اطلاعاتی جای بدهند.  نکته دیگری که باعث می‌شد امام و مقام معظم رهبری، همچنان با قوت و قدرت هم حامی و هم مراقب باشند، این است که وزارت اطلاعات، نهادی است که باید به­‌طور دقیق بر اساس منافع ملی و مصالح انقلاب، سیاستگذاری، برنامه‌­ریزی و سازمان‌دهی شود. درست است که جایگاهش درون یک قوه تعریف شده است؛ اما حق ندارد نگاه غیر‌ملی و غیر انقلابی داشته باشد؛ لذا همیشه یکی از مشکلات دستگاه‌های اطلاعاتی این بوده که در دوره‌های مختلف، چگونه خودش را با منافع محدود قوه مجریه، تطبیق دهد. به این معنی که باید چگونه عمل کند که هم بتواند نگاه ملی خود را حفظ کند و هم بتواند به نوعی در این چارچوب، همراهی‌اش را با رئیس جمهور و هیئت دولت داشته باشد. لذا شما می‌بینید که امام اصرار بر این دارد که عنصر اطلاعاتی باید از افراد مهذب باشد

عنصر اطلاعاتی نباید وابستگی حزبی، جریانی و گروهی داشته باشد و نیز باید عزیز شمرده شود، تا مبادا دیگران در آن نفوذ و طمع کنند و تلاش کنند او را به آلودگی بکشانند. کار اطلاعاتی چون دارای ضایعات خاص خودش است باید عنصر اطلاعاتی را طوری گرامی بداریم که آن ضایعات نتواند روی او اثر بگذارد. خانواده کارکنان اطلاعاتی به دلیل نوع شغلی که همسران و پدران آن‌ها دارند، حتی نمی‌توانند به راحتی بگویند که کارشان چیست؟ قطعاً این بخش در نگاه مسئولین، امام و رهبری باید آن‌قدر عزیز و مورد توجه باشد که این گمنامی و کم نامی جبران شود.

ببینید الان افراد شاخص و قدرت‌مند خوبی در وزارت اطلاعات داریم و داشتیم که نام و نشانی ندارند. کسی کار سنگین اطلاعاتی پرثمری برای کشور انجام داده، ولی مثلاً نمی‌توان این فرد را در تلویزیون معرفی کرد، نمی‌‌توان دعوتش کرد و در ملاء عام از او و خانواده‌اش تمجید کرد. این‌ها همه عوارض کار اطلاعاتی است. بخشی از این عوارض را آن جایگاهی که رهبری کشور برای این کار در نظر می‌گیرد، جبران می‌کند و امام به همین بخش توجه داشت. امام کار اطلاعاتی نکرده بود ولی توجه داشت که کار اطلاعاتی، این خسارت‌ها را هم برای خود فرد و هم برای خانواده و فرزندان‌شان در بر خواهد داشت، پس باید این افراد آن‌قدر عزیز باشند که بتواند این خسارت‌ها را جبران کند.

درباره تبعیت وزارت اطلاعات از رهبری اشاره فرمودید، بفرمایید گزینش افراد  برای وزارت چطور است؟ از دستگاه خاصی می‌گیرند؟ جوانی اگر بخواهد در آن وزارتخانه مشغول به کار شود چطور باید اقدام کند؟ گویا از سپاه بیشتر نیرو گرفته می‌شود؟ در بعضی جاها از این دستگاه‌ها برخوردهای غیر قانونی هم دیده می‌شود. مثلا در صحیفه امام آمده است که امام می‌گوید شنود تلفنی یا ورود به ساحت شخصی افراد ممنوع است. ایشان می‌فرماید حتی اگر برای کشف جرم سنگین هم که باشد، ممنوع است. اما این مسئله رعایت نمی‌شود. این تبعیت را چطور توضیح می‌فرمایید؟

نخست در باب گزینش و انتخاب کارکنان، به طور عمده، سرویس‌های اطلاعاتی افراد را در محیط‌های علمی و دانشگاهی و محیط‌های خاص نشان می‌کنند. در واقع دستگاه اطلاعاتی است که به سراغ افراد می‌رود. یا احیاناً تحت یک پوشش مناسبی اطلاعیه‌ای صادر می‌شود و افراد فراخوان می‌شوند. نتیجه این فراخوان، آنقدر غربال می‌شود تا می‌رسد به نقطه‌ای که مورد نظر است. البته سرویس‌ها هر کدام روش و نظر خود را دارند.

ببینید واحد اطلاعات سپاه در حقیقت از نظر جمعیتی در روز تأسیس وزارت اطلاعات، بیشترین جمعیت را داشت؛ ولی بعدها دیگر این چنین نبوده است. به هر حال به دلیل اینکه مهم­ترین واحد تشکیل دهنده نسل اولیه وزارت اطلاعات، واحد اطلاعات سپاه بود، یک قدری بیشتر نمود داشت. اما الان این­طور نیست. راجع به سؤال دوم تا جایی که من مطلع هستم اقدامات دستگاه‌های اطلاعاتی که نیازمند حکم قضایی است، حکم قضایی تهیه می‌کنند. امام هم تأکید بر این داشتند ضوابط باید رعایت بشود، اما مواقع ضروری را نفی نکردند. امام حرف‌شان این بود که ضرورت در حدی باشد که واقعاً راهی جز همان که ما انتخاب می‌کنیم، وجود نداشته باشد. در ضمن، این راه حتماً باید با حکم قضایی باشد. یعنی تشخیص کارشناس اطلاعاتی به تنهایی کفایت نمی­‌کند. تشخیص شخص دومی نیز لازم است. البته احتمال دارد که کارشناس اطلاعاتی در تشخیص و تطبیق، اشتباه کند. کما این‌که محتمل است این مسئله برای قاضی هم اتفاق بیفتد. یا احیاناً وسوسه‌های نفسانی و امکاناتی که در اختیار است، فردی را وسوسه کند. ولی جریان حاکم بر نهاد اطلاعاتی از گذشته تا به حال این­‌طور بوده که از حریم‌های ممنوعه احتراز می‌کنند و وقتی که اقتضای کار باعث می‌شود که وارد حریم‌هایی شوند که ممنوعیت شرعی دارند، حتماً از حکم قضایی استفاده می‌کنند و تشخیص ضرورت هم علی القاعده باید انجام شود.

سؤال بعدی در ارتباط با مباحث اقتصادی است که در وزارت اطلاعات صورت می‌گیرد. با این شأن و اعتبار اصلا ضرورت دارد وزارت اطلاعات کار اقتصادی انجام دهد؟

کلاً کار اطلاعاتی در هر نوع ماموریتی، نیازمند به ساز و کار و پوشش مناسب خود است. در عرصه فرهنگ، سیاست، اقتصاد و صنعت و هر عرصه‌ای که بخواهیم وارد شویم، باید از پوشش مناسب آن کار استفاده شود. طبیعی است که کارشناس اطلاعاتی که وارد عرصه اقتصاد می‌شود، حتماً باید با الفبای کار اقتصادی آشنا باشد و همین­‌طور کسی که وارد کار فرهنگی می‌شود. نمی‌شود عنصر بی‌اطلاعی را وارد چنین عرصه‌هایی کنیم و توقع داشته باشیم که نتیجه بگیریم. این نیز یک امر پذیرفته شده است که عمدتاً سرویس‌های اطلاعاتی برای انجام کارهای خود ناچارند از پوشش مناسب آن کار استفاده نمایند. بعضاً این پوشش‌ها در اذهان دیگران حرف و حدیث هم ایجاد می‌کند؛ ولی چاره‌ای جز این نیست که باید استفاده کرد. ورود به مأموریت‌های مختلف نیز به­ طور طبیعی می‌تواند اثر داشته باشد.

مثلاً کسانی که در عرصه فرهنگ یا اقتصاد و بازار کار می‌کنند، از نوع رفتار و بیان‌ آن‌ها می‌توان فهمید که شغل‌شان چیست. چون آن شغل، ناخودآگاه بر رفتار و گفتار و نوع عقاید فرد اثر می‌گذارد. مثلاً کارشناس اطلاعات در هر جلسه‌ای که حضور دارد و هر مطلبی که عنوان می‌شود؛ اولین چیزی که به ذهنش خطور می‌کند، آثار امنیتی و اطلاعاتی آن است. خب این امر روشنی است که ورود به هر کاری پس از مدتی که استمرار می‌یابد به نحوی بین انجام دهنده آن کار و آن کار قرابت صورت می‌گیرد. وقتی این حس و حال به وجود آید، به ­طور طبیعی هم دسترسی‌هایی به وجود می‌آورد. حال سؤال اینجاست که  سرویس‌های اطلاعاتی به ­ویژه جمهوری اسلامی برای کاهش آثار دسترسی‌هایی که می‌تواند در فرد وسوسه به وجود آورد و فرد را به فساد بکشاند چه راهکارهایی را پیش بینی کرده است؟

اولین مسئله در دستگاه اطلاعاتی این است که فرد سالم و دارای تقوا وارد آن مجموعه شود و این تقوا و اعتقادات اولیه بتواند او را از این مفاسد حفظ کند. گام دوم این است که دستگاه‌های اطلاعاتی باید نیازمندی‌های فرد را به ­ویژه در عرصه معیشتی، طوری تأمین کنند که چشمک زدن فرصت‌ها نتواند عنصر را جذب کند. نکته سوم که نکته بسیار مهمی است این‌که چون افسر اطلاعاتی وارد حوزه اقتصادی یا هر حوزه دیگری که می‌شود، بنایش بر این است که به اصطلاح مچ افراد ناسالم را بگیرد یا به دیگری کمک کند؛ خود به خود احساس می‌کند بعد از این اتفاقات باید از آن مفاسد دوری کند؛ لذا خیلی از این مسائل را که کنار هم می‌گذاریم، می‌بینیم که ضایعات فساد را به حداقل رسانده است. من صددرصد نفی نمی‌­کنم، ولی می‌گویم به حداقل می‌رساند و کم می‌کند. در کنار همه این مسائل، در سرویس امنیتی، سازمان حفاظت بسیار قوی و قدرت‌مندی وجود دارد که وظیفه‌اش نگهبانی از همین عناصر، کارگزاران و کارکنان اطلاعاتی است که مبادا روزی طعمه دیگران شود. مبادا روزی وسوسه‌های شیطانی بر او مسلط شود، لذا این حضور تلاش می‌کند که محیط را برای انسان سوء‌استفاده‌گر امن نگذارد. ممکن است کسی یا کسانی از محافظ‌ها و موانع عبور کنند و دست به کارهای آلوده‌ای بزنند پس از بر ملا شدن، حفاظت و دستگاه قضایی به این مسئله رسیدگی می‌کنند.

برداشت من این است که وزارت اطلاعات دو کار انجام می‌دهد. یکی گردآوری خبر است و دیگری تحلیلی که روی اخبار می‌کند و این به مبنای تصمیم‌گیری برای کل نظام تبدیل می‌شود. بزرگ­ترین خطری که ممکن است نظام را تهدید کند این است که تحلیل نادرستی روی اخباری که موثق نیستند، انجام بگیرد و این مسئله بتواند مبنای تصمیم‌گیری باشد. آنچه که از نظر من در دستگاه امنیتی ضروری است این است که قاعدتاً این دستگاه باید دوراندیشی و نگاه جامع‌تر و کامل‌تری نسبت به سایر دستگاه‌ها و ادارات داشته باشد. شاید آسیب‌ها در ارگان‌های دیگر بسیار کمتر و مختصرتر باشد؛ ولی در جای دیگر جدی‌تر باشد. ارزیابی شما چیست؟ آیا احیاناً دستگاه اطلاعاتی به­ ویژه در سال‌های اخیر، در عرصه تحلیل اخبار و اطلاعات خطا یا انحراف و آسیب نداشته، به­ طوری که به کلیت، جامع‌نگری و دوراندیشی دستگاه اطلاعاتی صدمه زند؟

ببینید اولاً سرویس‌های اطلاعاتی در مجموعه نظام‌هایی که کار می‌کنند، رقبای جدی دارند که تلاش می‌کنند تحلیل‌های اطلاعاتی همیشه به کرسی ننشیند. عمده مشاورین و مسئولین مختلف کشور ما و عمده محللین حوزه‌های مختلف، جزو رقبا هستند. مثلاً در حوزه اقتصادی،  اگر کارشناس اطلاعاتی تحلیلی ارائه می‌کند، به مذاق کارشناسان اقتصادی خوش نیاید، تلاش می‌کنند اثر تحلیل شما را به حداقل برسانند یا بی‌اثر کنند. نکته دوم این است که دستگاه اطلاعاتی و تحلیل دستگاه اطلاعاتی به­ طور عمده در تصمیم‌سازی مؤثر است نه در تصمیم‌گیری، یعنی نهادهای اطلاعاتی در چرخه و گردونه تصمیم‌گیری نیستند؛ باید آن‌ها را در عرصه تصمیم‌­سازی تعریف کنیم. اثرگذاری این‌ها از طریق ایجاد زمینه و فراهم کردن فرصتی است که تصمیم‌­گیرندگان را به تصمیم برساند. مشخص است که تصمیم‌سازی نیز همیشه همراه با زمینه فراهم شده برای تصمیم گیرنده نیست؛ احتمال دارد که بپذیرد یا نپذیرد. اما در درون دستگاه اطلاعاتی چگونه تحلیل اتفاق می‌افتد؟ جمع‌آوری در مجموعه‌ای انجام می‌گیرد و کار تحلیلی در مجموعه‌ای دیگر‌. یعنی این­‌طور نیست که جمع‌آوری کننده‌های اطلاعات با تحلیل‌گران اطلاعات هر دو در یک مجموعه باشند. در وزارت اطلاعات، این‌ها در دو معاونت هستند و بحث جمع‌آوری در عرصه‌های مختلف در چند معاونت صورت می‌گیرد که در انتها در یک ظرف قرار می‌گیرد که ظرف قوه تحلیلی و بررسی آن دستگاه و آن قوه تحلیلی به اضافه اطلاعات منابع آشکار و رسمی گذشته و حال، این داده‌ها را تلفیق  و تحلیل می‌کند.  اگر محللین ما کسانی باشند که تماس مستمر طولانی با موضوعات کاری خود داشته باشند، عمدتاً اشتباه کار تحلیلی آن‌ها به حداقل می‌رسد؛ ولی اگر عناصری که در جایگاه تحلیل نشسته‌اند از چنین پیشینه‌ و توانایی برخوردار نباشند، احتمال دارد که احیاناً تحلیل‌هایی را ارائه کنند که سطحی یا منطبق با واقع نباشد، و اگر در تصمیمات اثرگذار باشد که خدای نکرده می‌تواند خللی ایجاد کند.

در جمهوری اسلامی یکی از مسائلی که وجود دارد و  جز مشکلات  نیز محسوب می‌شود، این است که تنها ارائه دهنده اطلاعات و تحلیل، دستگاه اطلاعاتی نیست؛ یعنی اگر در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بناست درباره موضوعی تصمیم‌گیری شود، کنار آن میز تصمیم‌گیری می‌بینیم در حالی که ده تا پانزده نفر از اعضای نهادها و ارگان‌های دیگر نشسته‌اند، از اشخاص حقیقی که تنها به دلیل اطلاعات و تخصص خود و با نام حقیقی دعوت شده اند،  نیز حضور دارند. مثلاً همکاران سابق ما که امروز عنوان کاری ندارند، ولی در بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها دعوت می‌شوند؛ به دلیل توانایی شخصی که دارند. لذا این­‌طور نیست که دستگاه اطلاعاتی، تنها ارائه کننده تحلیل‌های منحصر به فرد در کشور باشد.خب این تعدد، اثرگذاری را با ملاحظاتی رو­به ­رو می‌کند.

 نکته پایانی عرض من این است که سرویس اطلاعاتی هر کشوری علی‌القاعده برای آن کشور به عنوان یک نهاد قابل اعتماد مطرح است؛ یعنی نهاد اطلاعاتی سعی کرده پارامترهایی که لازم است تا نظام به این نهاد اعتماد کند را به وجود آورد ولو این‌که من و شما درباره این پارامترها و علائم حرف داشته باشیم، ولی چون چینش اولیه بر اساس اعتماد قبلی به وجود آمده، طبیعتاً خروجی آن هم اعتمادی است که به وجود آورده است.

وزیر اطلاعات باید مجتهد باشد. این اجتهاد را چه کسی تشخیص می‌دهد و صلاحیتش را تأیید می‌کند؟ وزیر باید با رهبری هماهنگ باشد یا رئیس جمهور؟ کما اینکه مشکلاتی اخیرا به وجود آمد.

البته الان در قانون، قریب الاجتهاد مطرح است. تأیید صلاحیت آن نیز توسط حوزه علمیه قم انجام می‌شود. این‌ها در قانون کاملا مشخص است. قانون در حقیقت وظایف دستگاه اطلاعاتی را در اساسنامه وزارت اطلاعات، در اساسنامه سایر اعضای شورای هماهنگی اطلاعات، در الحاقیه تحت عنوان «تمرکز پشتیبانی اطلاعاتی» که در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شد، مشخص کرده است. رابطه وزارت اطلاعات با رهبر و رئیس جمهور مثل سایر وزارتخانه‌ها و نهادهای کشور است. همه نهادها موظف و ملزم هستند در چارچوب فرامین کلان ابلاغی رهبری حرکت کنند. این را  نیز قانون اساسی گفته و هم قوانین عادی و همه ملزم به این هستند. اصلاً این‌که رهبری و رئیس جمهور را هم عرض هم قرار دهیم شاید مقایسه درستی نیست. وقتی که سیاست‌های کلان رهبری بر همه تصمیم‌گیری‌ها حاکمیت داشته باشد، طبیعتاً همه مجموعه نظام باید خود را در خط رهبری و چارچوب‌های کلان رهبری تنظیم کنند، حتی رئیس جمهور و سایر روسای قوای ما. این­‌طور نیست که این روسا به خود اجازه دهند که  خارج از چارچوب سیاست‌های نظام اقدامی انجام دهند، چون قانون اساسی سیاست‌های کلان را به عهده رهبری گذاشته و رهبری هم با مشورت‌هایی که با مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام می‌دهند و کار کارشناسی سنگینی که در مجمع درباره این سیاست‌ها صورت می‌گیرد، تصمیم می‌گیرند. سیاست‌های ابلاغی رهبری  نیز مختص دولت خاصی نیست، یعنی یکی از مشکلات ما این است که فکر می‌کنیم هر دولتی که آمد باید از ابتدا شروع کند به بافتن همه چیز؛  سیاست‌ها و برنامه‌ها مشخص است. دولت‌ها  نیز باید در آن چهارچوب با توانایی‌هایی که دارند، برنامه‌ریزی کنند.

وزارت اطلاعات باید با چه نوع متخلفینی مستقیما برخورد کند؟ ممکن است به کسی به دلائل مشکلاتی که دارد و به راه خلافی افتاده کمکی کند یا صرفاً مچ‌گیری می‌کنند یا سلیقه ایست؟

در دستگاه اطلاعاتی، فرهنگی وجود دارد که به نظر من آن فرهنگ کارایی بسیار زیادی دارد. این فرهنگ برای کسانی که خارج از فضای کار اطلاعاتی هستند، شناخته شده نیست. معمولاً دستگاه‌های اطلاعاتی را جزء چهره‌های خشن و اقتدارگونه نظام‌ها حساب می‌کنند. من کاری به سایر نظام‌ها ندارم، اما در دستگاه‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی سعی بر این است که نگذارند فرد به فساد و مشکلاتی از این دست گرفتار شود. یعنی هر کجا که اهداف کاری اجازه دهد که به کسی تذکر دهند، این کار را می‌کنند. این‌که من عرض می‌کنم ضابطه است. اگر موردی خلاف این اتفاق افتاد بحث دیگری است. لذا بر کار اطلاعاتی، نگاه ارشادی حاکم است و این دلسوزی وجود دارد که نگذارند افراد، غرق شوند بعد مچش را بگیرند تا محکمه پسند شود.

این کاملاً در مجموعه وزارت، نهادینه شده است. شما با هر کدام از کارکنان اطلاعاتی که صحبت کنید و بگویید شما تلاش می‌کنید این فرد به خلاف بیفتد و بعد مچ‌گیری کنید یا این‌که تا متوجه شدید و کار به شما اجازه می‌دهد جلوی او را بگیرید این کار را می‌کنید؟ مشخص است که می‌گوید جلوی او را می گیرم. حقیقتا نیز باید همین کار را بکنند. غیر از این هم اگر باشد مشکل ایجاد می‌شود. نکته بعد این است که دستگاه اطلاعاتی عمدتاً خوشحال نیست که پرونده کسی را به قوه قضاییه بکشاند، ولی اصرار بر این دارد که عنصری که با کار خودش برای نظام و برای موضوعی ناامنی و اخلالی به وجود ‌آورده ‌است، دیگر چنین‌ کاری را انجام ندهد. وضعیت آن متخلف و اثرگذاری آن تخلف برعرصه‌های مختلف تبدیل به ملاک تصمیم‌گیری دستگاه اطلاعاتی با متخلفین می‌شود. اگر قابل اغماض و جبران باشد به یک شیوه با او برخورد می‌شود، ولی اگر غیر از این باشد‌، از طریق دستگاه قضایی پیگیری می شود.

امام مواریثی برای ما بر جا نهاده است که یکی دستاوردها و رهنمودهای امام و دیگری یادگاران امام است. این یادگاران از رهبری تا کسانی که فدایی امام بودند و الان هستند. ما چه تکلیفی داریم برای بقای این میراث؟ نسبت به بیت امام و به­ ویژه آیت‌الله سیدحسن خمینی  نیز اگر نکته‌ای را بفرمایید ممنون می‌شویم.

امام در تاریخ معاصر، جزو سرمایه مشترک بشریت است. حقیقتا ظلم به امام است که بگوییم «امام ما»، راهی را که امام باز کرد در سطح جامعه بشری هر کس با نوع نگاه و هدف خود از آن بهره‌برداری می‌کند. تحولاتی که امروز تحت عنوان بیداری اسلامی و بهار عربی و عناوین مختلف در منطقه ما و بسیاری کشورها مطرح است آثار کاری است که امام شروع کرد. تاثیرگذاری امام در شرایط پیش روی ما یک تاثیرگذاری مستقیم رو به گسترش و عمیق است. ماهی که در دل آب است قدر آب را نمی‌داند. ما الان که در فضای فرهنگ امام و شاگردان امام زندگی می‌کنیم، حیف است که قدردان تاثیرگذاری عمیق امام و تغییری که در نگاه جهانی نسبت به فرهنگ بشریت و معنویت اتفاق افتاده را نادیده بگیریم و قدردان نباشیم. امروز مقام معظم رهبری تعبیری تحت عنوان «پیچ تاریخی» دارند.

عبارت و نکته‌ کلیدی پیچ تاریخ این است که جامعه امروز بشری به نقطه‌ای رسیده است که احساس می‌کند که راهی را که طی کرده دیگر امروز برایش قابل دوام نیست. دنبال راهی تازه می‌گردد. در طلیعه آن راه جدید، امام وجود دارد و به­ طور طبیعی اگر مستکبرین و بازیگران قدرت جهانی، مسیر را منحرف نکنند و اجازه بدهند جامعه با همان نیازمندی و فطرت خود حرکت کند، حتما خواهان همین راهی که امام آغاز کرده خواهد بود. الان شما هر کجا که می‌روید با اصحاب سایر ادیان که هم‌نشین شوید می‌گویند نقش امام تنها این نبوده که ناجی شما در کشوری به نام ایران باشد؛ تنها نقش‌اش این نبوده که در کشوری حکومت دینی به پا کرده باشد؛ بلکه دین که در عصر ما فراموش شده بود مجدداً به عرصه جامعه در همه جهان بازگرداند. کسانی که منصفانه نگاه می‌کنند برای امام، چنین حقی را نسبت به بشریت قائلند. سعادت و عاقبت به خیری و آقایی جامعه ما در این است که از امام فاصله نگیریم و همه کسانی که بیانگر راه امام و خط امام هستند که در رأس همه، رهبری است را باید با دیده منت گرامی و عزیز بداریم.

امروز حاج حسن آقای خمینی در حقیقت توانسته بیت بزرگ امام را همچنان فعال نگه دارد و محوریت با ایشان است. امیدوارم خداوند ایشان و همه کسانی که تلاش دارند فکر امام و راه امام زنده بماند در پناه خود حفظ کند و توفیق دهد.

انتهای پیام /*



http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_25486.aspx