شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران قسمت 1 تا 8 خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران قسمت 1 تا 8

✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران قسمت 1 تا 8

✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی


تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (1)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

- پیش از انقلاب

1⃣ سیستم جدید ضدجاسوسی در ایران پس از تأسیس #ساواک از سال ۱۳۳۶ شکل گرفت. قبل از آن فعالیت‌های ضدجاسوسی بطور کامل در حوزه فعالیت اداره دوم ستاد ارتش و شبکه‌هایی بود که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها از طریق کسانی مانند سرلشکر #حسن_ارفع ایجاد کرده بودند.

2⃣ تأسیس ساواک در دوران #جنگ_سرد بود و به دلیل وابستگی رژیم #پهلوی به «بلوک غرب»، به سرکردگی آمریکا، طبعاً تمامی توان و منابع ساواک در راستای اهداف بلوک غرب فعال بود. فعالیت ضدجاسوسی ساواک و اداره دوم ارتش بر اتحاد شوروی و دولت‌های عضو «بلوک شرق» و دولت‌های نزدیک به شوروی متمرکز بود. سرویس #اسرائیل نیز نزدیک‌ترین همکار ساواک تلقی می‌شد و به این دلیل بخشی از استخدام منابع در راستای اهداف موساد در کشورهای عربی و جریان‌سازی در درون اکراد بود.

3⃣ به این ترتیب، تمامی نیروهای کنترلی و مراقبتی اداره کل هشتم ساواک (ضدجاسوسی) در رابطه با کا. گ. ب. (سازمان اطلاعات غیرنظامی شوروی) و تمامی نیروهای اداره دوم ارتش (سازمان اطلاعات ارتش که قدیمی‌تر از ساواک و بسیار قدرتمند بود و با ناتو رابطه تنگاتنگ داشت) برای مواجهه و کنترل جی. آر. یو. (سازمان اطلاعات نظامی شوروی) در ایران به‌کار گرفته می‌شدند، اعم از دیپلمات‌ها و مأمورین قانونی و غیرقانونی.

4⃣ در زمینه‌ی همکاری با سرویس‌های غیرنظامی (موساد) و نظامی (اَمان) اسرائیل نیز همکاران ایرانی، اعم از ساواک و اداره دوم ارتش، فقط وظیفه‌ی پشتیبانی و حمایت از آنها را در پایگاه‌های مرزی و برون‌مرزی داشتند بدون حق تجسس!

5⃣ گاهی که فعالیت‌های مأموران #موساد در داخل کشور حریم‌های حداقلی ساواک را محترم نمی‌شمرد، درخواست مأموران ساواک برای اعمال محدودیت در کار مأموران موساد با مخالفت مدیران ارشد مواجه می‌شد. البته مواردی هم بود که کارشناسان ساواک با تلاش زیاد موفق می‌شدند مانع از این‌گونه فعالیت‌های خودسرانه شوند. برای مثال، مأموری از موساد بنام #میکی_مایر بعنوان مهندس تأسیسات هتل اینترکنتیننتال تمام وقت در حال استخدام منابع جدید برای موساد و به‌کارگیری آنها بود بدون رعایت توافق‌های اطلاعاتی ساواک و موساد، تا سرانجام به بهانه‌ی نداشتن مدرک و سابقه‌ی مهندسی، روادید و حق کار او در ایران لغو شد، یعنی حتی در این مورد نیز ساواک او را به‌عنوان «عنصر نامطلوب» اخراج نکرد!

✍ نویسنده: حسین قاسمی
: @hosseinghasemi1357
اندیشکده مطالعات یهود:
: @jscenter

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (2)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

 پس از انقلاب

1⃣ با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نهادهای اطلاعاتی متعدد در حوزه ضدجاسوسی شکل گرفت. دفتر امور انقلاب در نخست‌وزیری در همان ماه‌های اولیه، نیروهای باقیمانده از اداره کل هشتم (ضدجاسوسی) #ساواک را در هدف اتحاد شوروی و بلوک شرق تحت عنوان «شرکتی‌ها» به کار گرفت که متعاقباً در «دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری» سازماندهی شدند.

2⃣ با تأسیس #وزارت_اطلاعات (۲۷ مرداد ۱۳۶۳)، «ضد جاسوسی شرکت» به مجموعه‌ای بیرونی ولی تحت امر وزارت برای امور بلوک شرق تبدیل شد. در این زمان بخش قابل توجهی از این نیروها بازنشسته شدند. پس از مدتی چند مترجم و بازجو از میان آنها در مراکز بیرونی وزارت بکار گرفته شدند و اداره ضدجاسوسی بلوک شرق نیز در دست نیروهای جوان اطلاعات و تحقیقات قرار گرفت.

3⃣ اولین سری دستگیرشدگان مرتبط با اسناد به دست آمده از سفارت سابق آمریکا (لانه جاسوسی) در سال ۱۳۵۹ به تشکیل نخستین هسته ضدجاسوسی در #سپاه انجامید. این هسته «۲۰۰۰» نام داشت. آن زمان، واحد اطلاعات سپاه به بخش‌هایی تقسیم می‌شد که هر کدام با یک شماره مشخص می‌شدند. ضدجاسوسی ۲۰۰۰ بود، امنیت ۴۰۰۰، حفاظت اطلاعات ۶۰۰۰، عملیات ویژه ۹۰۰۰ و غیره. این بخش‌ها به زیرمجموعه‌هایی تقسیم می‌شدند. مثلاً ۴۰۰۱ «راست»، ۴۰۰۲ «التقاط» و ۴۰۰۳ «چپ» بود.

4⃣ بخش ضدجاسوسی واحد #اطلاعات_سپاه (۲۰۰۰) مجموعه‌ای کوچک بود: یک نفر روی کشورهای عربی با تمرکز بر عراق و سعودی، یک نفر روی #اسرائیل و #یهود، و دو نفر روی اسناد لانه جاسوسی کار می‌کردند و سرنخ‌های قابل تعقیب و کنترل و دستگیری از اسناد سفارت سابق آمریکا (لانه جاسوسی) را دنبال می‌کردند. ده نفر نیز تیم تعقیب و مراقبت بودند.

5⃣ چند کیس به‌دست آمده از اسناد آمریکا، تخلیه کامل اطلاعاتی شدند و مصاحبه تلویزیونی نیز از آنها گرفته شد. حضرت امام خمینی (ره) در یکی از پیام‌هایشان با اشاره به یکی از این دستگیرشدگان (احتمالاً حمید جزایری)، که شیوه جلب همکاریش را در مصاحبه تشریح کرده بود، رهنمودهای حفاظتی مهمی بیان فرمودند. این فرد مدتی بعد از مصاحبه آزاد شد.

6⃣ بخش ضدجاسوسی سپاه اهداف غربی بویژه هدف #اسرائیل را به‌طور جدی در دستور کار خود قرار داد و سوژه‌های مهمی از مرتبطین اسرائیل مورد کنترل قرار گرفتند که به‌رغم بضاعت و امکانات اندکِ سازمان، موفقیت‌هایی به دست آمد.

7⃣ از جمله می‌توان به دستگیری مسئولین اصلی #آژانس_مهاجرت_یهود در ایران و کشف پروازهای چارتر #یهودیان به تل‌آویو یک ماه قبل از حمله ارتش #صدام و شروع جنگ تحمیلی اشاره کرد. این پروازها در پوشش سفر به استانبول و با همکاری دو آژانس هواپیمایی همکار #موساد در تهران انجام می‌گرفت.

8⃣ علاوه بر کشف شبکه خروج یهودیان، چند کیس بسیار مهم اسرائیلی دیگر نیز کشف شد، مانند #گرجی_لاوی‌پور، #یوسف‌یادگار، #خاخام_باروخ، #ایزاک_سنهی و #سرهنگ_انتظامی.

9⃣ فعالیت بخش ضدجاسوسی سپاه تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ادامه یافت و تا این زمان فعالیتش را در جلسات مشورتی با «شرکتی‌ها» در «دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری» هماهنگ می‌کرد تا بالاخره تکلیف نهادهای متولی ضدجاسوسی کشور روشن شود.

پس از درگیر شدن نظام نوپای جمهوری اسلامی با شورش مسلحانه #منافقین، با دستور تشکیلاتی آقای #محسن_رضایی تمام ظرفیت و نفرات بخش ۲۰۰۰ به بخش «التقاط» در مجموعه امنیت سپاه منتقل شدند تا بنیه این بخش تقویت شود. بخش‌های برون‌مرزی امنیتی و بعضی کیس‌های داخلی التقاط را این مجموعه دنبال می‌کرد. بعدها درباره کیس‌های مختلف این دوره توضیح خواهم داد از جمله کشف اولین خانه‌های تیمی منافقین پس از ۳۰ خرداد در خیابان‌های سمیه و پاتریس لومومبا.

1⃣1⃣ بنابراین، بخش ضدجاسوسی سپاه عملاً از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به شکل سابق تعطیل شد و به فعالیت خود در بخش امنیتی واحد اطلاعات سپاه ادامه داد و پس از تشکیل وزارت اطلاعات (۱۳۶۳) نیروهای آن به بخش‌های اطلاعات خارجی و ضدجاسوسی و امنیت و اطلاعات مردمی وزارت منتقل شدند.

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
:white_check_mark: اندیشکده مطالعات یهود:
:point_right: @jscenter

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (3)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

1⃣ پس از شروع جنگ تحمیلی تا تشکیل وزارت اطلاعات هر از گاهی پرونده جاسوسان عراقی در واحد #اطلاعات_سپاه مطرح می‌شد. با تأسیس #وزارت_اطلاعات نیز در اهداف عراق و کشورهای عربی و حتی اروپایی شاهد دستگیری همکاران مخابرات و استخبارات عراق بودیم. این تلاش‌ها به‌تدریج شکل حرفه‌ای پیدا کرد.

2⃣ اولین پرونده‌های ضدجاسوسی در کمیته‌ها یا پایگاه‌های سپاه مناطق مختلف شکل می‌گرفت و معمولاً به نزدیک‌ترین محاکم قضایی ارجاع می‌شد. کسی هم اعتراضی نداشت چون جنگ به‌معنای واقعی با هدف انهدام نظام و استقلال و تمامیت ارضی و هویتی آن هر روز با حجم وسیع‌تری راه تنفس کشور را می‌فشرد.

3⃣ کشف جاسوسان از طریق آشنایی با روش‌های ارتباطی پیچیده حریف، که حاصل آموزش‌های نوین سرویس‌های اروپایی به مخابرات و استخبارات عراق بود، باعث گشایش راه‌های جدید مقابله شد. شناسایی روش‌های ارتباطی با تلفن‌های سرپل و صندوق‌های پستی برای مکاتبات نامریی، که عموماً از کشورهای واسط مانند ترکیه انجام می‌گرفت، و نشانگاه‌هایی که حریف برای به دام انداختن توریست‌های ایرانی و خانواده‌های اسرا و مفقودین جنگ و کارشناسان چندملیتی متردد به ایران به‌کار می‌گرفت، و از آنها برای توسعه شبکه منابع خود استفاده می‌کرد، این نبرد نابرابر اطلاعاتی را به بالاترین سطح تقابل رسانید.

4⃣ این اقدامات در وضعی انجام می‌گرفت که سرویس‌های اروپایی برای رژیم #صدام مراکز شنود و رمزشکنی با بالاترین سطح تکنولوژی ایجاد کرده بودند که در زمان خود بی‌نظیر بود. مأمورین منفرد عراقی برای تماس از عمق ایران به بیسیم‌های بسیار مجهز دوربرد بهره‌مند بودند. در حوالی سال ۱۳۶۵ رد استفاده منابع ویژه عراقی از دستگاهی که پیام‌های فشرده رمز تبادل می‌کرد محرز شد. این دستگاه‌ها انواع اولیه موبایل‌های بین‌المللی قادر به ارسال پیامک‌های کنونی بود که از پیشرفته‌ترین هدایای سرویس‌های بریتانیا و سایر دولت‌های غربی به صدام محسوب می‌شد.

5⃣ به‌تدریج، ضدجاسوسی ایران تا آنجا رشد کرد که موفق به هدایت چند نمونه منبع دوبل و دستگیری حتی اتباعی از کشورهای مختلف اروپایی با بیسیم‌های ویژه مخابرات عراق شد.

6⃣ دستگیری جاسوسان غربی مرتبط با رژیم صدام در ایران، بر اساس اسناد غیرقابل تردید و قابل ارائه به مجامع بین‌المللی، افزایش یافت و پرونده‌های جنجالی و قابل مانوری را برای عرصه‌های سیاسی و دیپلماتیک فراهم آورد. این پرونده‌ها را مسئولین سیاسی و دیپلماتیک در تبادلات خود مورد استفاده قرار می‌دادند هرچند به جرئت می‌توانم ادعا کنم که هیچ‌گاه معوض باارزشی در قبال آنها دریافت نکردند.

7⃣ به مرور، سازمان‌های اطلاعات نظامی ایران نیز در قلمرو خود کشفیات و کیس‌های قابل‌توجهی به‌دست آوردند و موارد غیرقابل انکاری به وزارت اطلاعات عرضه کردند. مجموع این تعاملات منجر به تثبیت سازمان و اهداف آنها در مأموریت‌های خاص سازمانی ایشان در عرصه‌ی ضدجاسوسی شد.

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
:white_check_mark: اندیشکده مطالعات یهود:
:point_right: @jscenter

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (4)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی
  ایزاک: گزارشی از یک پرونده
1⃣ چند ماه پس از حمله رژیم #صدام به ایران گزارشی مردمی به #اطلاعات_سپاه رسید در مورد خانواده‌ای #یهودی که از قدیم با #اسرائیل مرتبط بوده و از طریق زدوبند با مقامات حکومت #پهلوی و تاراج اموال مردم ثروتی انبوه به‌دست آورده بودند.

2⃣ با منبعی که گزارش داده بود ملاقات صورت گرفت تا ارزیابی واقع‌بینانه‌ای از عمق و صحت گزارش به‌دست آید. مشخص شد منبع از نوجوانی با ایشان ارتباط کاری داشته است. او جزئیاتی از تردد اسرائیلی‌ها به منزل ایشان در قبل از انقلاب، برپایی محافل عیاشی و قتل دختری مسلمان پس از هتک حیثیت توسط پسر این خانواده به نام ایزاک س. و سوزانیدن جسد او بیان کرد. این منبع، اطلاعات جزئی‌تری از عمق مسائل نداشت لیکن این سرنخ‌های ابتدایی برای آغاز تحقیقات، در حد توقعات اوائل انقلاب، کفایت می‌کرد.

3⃣ پس از گردآوری اولیه مشخص شد این خانواده از عوامل اصلی #آژانس_مهاجرت_یهود (سوخنوت) در ایران بوده است. پدر متوفای خانواده از بانیان ناشناخته #سوخنوت است و پسرش بنام ایزاک، که اکنون حدود ۵۰ سال داشت، تنها بازمانده این خانواده در ایران است. ایزاک، پس از جدایی از همسر اولش که پس از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد، با دخترخاله فرح پهلوی، که ۲۵ سال از او کوچک‌تر بود، ازدواج کرده و با امکانات نجومی مالی در شمال تهران در اوج رفاه زندگی می‌کنند. همسر مطلقه او دختر پزشک معروف تهران بنام دکتر چ. بود که برغم جدایی هنوز با ایزاک مکاتبه داشت.

4⃣ در کنترل‌های پنهان از ایزاک اطلاعات باارزشی به دست آمد: او کارخانه پوتین‌سازی بزرگ و پیشرفته‌ای داشت که طرف قرارداد اصلی #نیروی_هوایی جمهوری اسلامی ایران برای تأمین پوتین بود! این کارخانه در املاک چند هکتاری خانواده در داوودیه تهران (در جوار باغ و ملک مسکونی خانواده) قرار داشت. ایزاک با بعضی مدیران ارشد بانک‌های بزرگ کشور ارتباط داشت و اینان حلقه‌های ابتدایی خروج غیرقانونی ارز از کشور را در همان ماه‌های ابتدایی جنگ تحمیلی ایجاد کرده بودند. تغییر نام کوچک او به «اسحاق» در اوراق هویت شخصی مانند شناسنامه سبب شده بود رد واضحی از #یهودی بودن او بجا نماند. همسر جوان او نیز مالک سرمایه‌های عظیم موروثی چون گاوداری بود و از نظر سیاسی سلطنت‌طلب به‌شمار می‌رفت.

5⃣ با تحقیق درباره پرونده قتل دختر جوان مسلمان، که قربانی عیاشی ایزاک و رفقایش در همان باغ داوودیه شده بود، ردهایی از امحاء پرونده به‌دست آمد که مؤید ادعای منبع اولیه بود و منجر به تمرکز دقیق‌تر بر ایزاک شد. کشف ترددهای سوژه به مدیریت لجستیک نهاجا (نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) و احتمال توسعه دسترسی او در این قلمرو حساس، سبب تسریع در تصمیم‌گیری برای فرجام پرونده شد. تمامی بضاعت مجموعه ضدجاسوسی #اسرائیل در واحد #اطلاعات_سپاه درباره این کیس یک کارشناس و یک تیم تعقیب موتوری بود! اما دستگیری و بازرسی اماکن متعلق به سوژه، اعم از منزل و کارخانه و شرکت و دفاتر دیگر متعلق به ایزاک، اطلاعات باارزشی برای آغاز بازجویی‌ها فراهم آورد.

6⃣ در بازرسی منزل ایزاک آلبوم‌های بسیاری از عکس‌های تاریخی به‌دست آمد که حکایت از برگزاری جلسات بین پدر این خانواده و اتباع اسرائیلی متردد به ایران داشت که مأموریت‌های آژانس سوخنوت را در زمینه #مهاجرت_یهودیان کشورهای منطقه به سرزمین‌های اشغالی اجرا می‌کردند. آرشیو بزرگی از مکاتبات ایزاک با همسر اولش که در آمریکا به‌سر می‌برد به‌دست آمد که مانند مکاتبات اداری موضوعی بود و پیوستگی داشت و حکایت از ارتباط تشکیلاتی دو عنصر وفادار به یک جریان یا تشکیلات سیاسی داشت. تعداد قابل‌توجهی از نامه‌ها به انگلیسی بود. بررسی دقیق و موشکافانه این مکاتبات توسط همان کارشناس به کشف بعضی تماس‌ها و پیام‌های رمزگونه منجر شد که ثابت می‌کرد ایزاک و همسر سابقش (شهلا چ.) از مجموعه‌هایی در تهران و نیویورک اعانه و کمک مالی جمع‌آوری و به #تل‌آویو ارسال می‌کنند. این اسناد و مکاتبات که به خط این دو و به انگلیسی انجام گرفته بود مؤید ارتباطات فعال ایشان با اسرائیل بود. شهلا چ. ظاهراً مسلمان بود و نباید هیچ‌گونه تعلق دینی با اسرائیل داشته باشد.
:point_down::point_down::point_down:

اندیشکده مطالعات یهود
:point_up_2::point_up_2::point_up_2:
7⃣ مدیر ارز خارجی یک بانک مشهور نیز که از مرتبطین او بود دستگیر شد و در سلولی در نزدیکی سلول ایزاک قرار گرفت. امکان تبادل کتبی مخفیانه بین او و ایزاک در یک جاسازی در دستشویی بازداشتگاه فراهم شد، به‌نحوی که هر دو تصور کردند این ارتباط مخفی و ابتکار خود ایشان است. تبادل مکاتبات روشن کرد که مدیر بانک با ارسال پیام‌هایی سعی در هماهنگی با ایزاک در بازجویی‌ها دارد. نامه‌هابه شیوه‌های هنرمندانه ادامه یافت و منجر به ترغیب او به ادامه مکاتبات شد. با این سرنخ‌ها، بهترین سؤالات برای تخلیه اطلاعاتی ایزاک به‌دست آمد به‌نحوی که او مطمئن شد رفیق بانک‌دارش با بازجو همکاری کامل دارد. ادامه این بازجویی‌ها شیوه خروج غیرقانونی ارز از کشور را دقیقاً روشن کرد.

8⃣ مسائلی چون قتل دختر و همکاری با #سوخنوت نیز مستندات غیرقابل انکاری داشت. همکاری همسر دوم ایزاک و آزادی وی تا حد زیادی از حساسیت‌های پرونده کاست به‌خصوص که مقارن با بهار ۱۳۶۰ و درگیری‌های خیابانی گروهک‌ها تا قبل از ۳۰ خرداد بود. ایزاک با هدف کاستن از حساسیت‌های جاسوسی تمایل داشت قسمت مالی اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. او در آخرین ملاقات‌هایی که با همسر دوم خود داشت می‌گفت حاضرم همه اموالم را بدهم اما نگران جانم هستم.

9⃣ از نظر قضایی، دادیاری باانگیزه مسئول پیگیری پرونده بود. با قاطعیت شهید #لاجوردی این پرونده مسیر دادرسی و دادگاه را با سرعت قابل‌توجهی طی کرد و صدور حکم اعدام و مصادره اموال ایزاک تا اوایل تیر ۱۳۶۰ قطعیت یافت.

:keycap_ten: در روز ۴ تیر، متهم درخواست ملاقات اضطراری با دادیار پرونده کرد و درخواست کرد اعدام او را به تعویق بیندازند و به ازای هر روز تأخیر مبلغ یک میلیون تومان (به ارزش این مبلغ در سال ۱۳۶۰ توجه شود) می‌پردازد. دادیار موضوع را با شهید لاجوردی مطرح کرد و ایشان اعلام کرد که چون اموالش مصادره شده دیگر دلیلی برای تعلل در اجرای حکم نیست. ایزاک در ۴ تیر اعدام شد.

1⃣1⃣ چهار روز بعد دادیار با شتاب و سؤالاتی بی‌پاسخ سریعاً به ملاقات کارشناس پرونده شتافت و موضوعی را مطرح کرد، دیروز هفت تیر انفجار #حزب_جمهوری اسلامی که با هدف سرنگونی نظام طراحی شده بود صورت گرفته بود! قطعاً ایزاک از تحولی اساسی که سرنوشت نظام را احتمالاً تغییر می‌داد مطلع بود یا حداقل ارزش طلایی آن روزهای تعیین‌کننده را در جریان قرار گرفته بود! که به دنبال تأخیر در اجرای حکم بود!! این پرونده از لحاظ مادی نیز مهم بود و اموال بسیار زیاد منقول و غیرمنقول در اختیار بنیاد شهید قرار گرفت.

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
:white_check_mark: اندیشکده مطالعات یهود:
:point_right: @jscenter

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (5)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

 گزارشی از یک پرونده: خروج یهودیان از کشور قبل از حمله صدام

1⃣ اواخر مرداد ۱۳۵۹ از طریق منابعی که بخش ضدجاسوسی #اطلاعات_سپاه (۲۰۰۰) در فرودگاه مهرآباد داشت، از افزایش پروازهای خروجی به مقصدهای استانبول و آتن اطلاع یافتیم. تمامی بلیط‌ها توسط دو آژانس هوایی در تهران به نام‌های «فنیسیا» و «باجت تراول» صادر شده بود. صورت مسئله پر از ابهام به‌نظر می‌رسید. ترکیب گروه‌های مسافری شبیه تور تفریحی نبود، ترکیبی از آدم‌های جوان و گردشگر نبودند، بلکه همگی به‌صورت جمع‌های خانوادگی می‌رفتند. درضمن بلیط‌های برگشت بدون تاریخ و OPEN تهیه شده بودند.

2⃣ تحقیقات دقیق‌تری انجام شد و نکته اصلی معما کشف شد. صورت ظاهری بلیط‌ها به عنوان‌های «تهران - استانبول - تهران» یا «تهران - آتن - تهران» صادر شده بود، اما قیمت بلیط‌ها متفاوت و بیشتر از قیمت معمول این مسیرها بود. با استفاده از منابع مجرب هواپیمایی محرز شد قیمت بلیط‌ها مربوط به مسیرهای: «تهران - استانبول - تل‌آویو - استانبول - تهران» و «تهران - آتن - تل‌آویو - آتن - تهران» می‌باشند!

3⃣ بلافاصله با حکم قضایی، پروازها که روزانه حداقل دو نوبت برنامه‌ریزی شده بود و کاملاً یک‌دست و چارتر و همه‌ی مسافرین #یهودی بودند، متوقف و مسافرین مورد بازپرسی در نهایتِ احترام قرار گرفتند، البته برای بررسی و رفع ابهامات، پاسپورت‌های ایشان موقتاً توقیف گردید. دو روز دیگر نیز تا قبل از افشای کنترل‌های امنیتی، پروازها ادامه داشت ولی پس از آن جریان هدایت‌کننده‌ی آنها از ادامه‌ی پروازها جلوگیری به عمل آورد تا افراد بیشتری در معرض مصاحبه و بازپرسی قرار نگیرند.

4⃣ مجموعه‌ی چندصد مصاحبه که البته در فضایی کاملاً باز و نه امنیتی انجام گرفته بود ثابت می‌کرد بسیاری بدون اطلاع از دلایل سفر، آن را (امر و فرموده‌ای) از ناحیه‌ی #کانون‌های_تصمیم‌گیر، برای انجام سفری حداکثر دو ماهه می‌دانند که باید مدتی در ایران نباشند.

5⃣ در تمام مدت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، #یهودیان منعی در سفر به #اسرائیل نداشتند، علی‌رغم این‌که اطلاع داشتیم اسراییل برای مخفی نگه‌داشتن این مسافرت‌ها، ویزای خارج از گذرنامه برای آنها صادر می‌کند تا هیچ‌گونه ردی باقی نماند.

6⃣ در این سفرها تماس‌های اطلاعاتی #موساد با این افراد هدف اطلاعاتی ما بود که به روش‌های دیگر در حال رصد آن بودیم.

7⃣ بازپرسی‌های دقیق‌تر از مترددین این مهاجرت کوتاه‌مدت، غیرطبیعی بودن این سفرها را مشخص کرد. در ادامه‌ی تحقیقات ثابت شد دو آژانس هوایی مورد اشاره، کاملاً هوشمندانه به این تخلف مبادرت ورزیده و در جریان هجرت کوتاه‌مدت #یهودیان_ایران بوده‌اند، لذا با تشکیل پرونده به تخلفشان رسیدگی شد. نتایج تحقیقات منجر به تهیه گزارشی ویژه جهت دادستان کل (شهید آیت‌الله قدوسی) شد که پس از جلسه‌ای حضوری که حدود 20شهریور منعقد شد با صدور حکمی #یهودیان جهت خروج از کشور موظف به اخذ تأییدیه امنیتی شدند.

8⃣ البته کمتر از دوهفته بعد با حمله #صدام به کشور از مسأله رفع ابهام صورت گرفت!! مصاحبه‌های بیشتر بعدی خصوصاً با تعدادی از اعضای جامعه روشنفکران #یهودی و تحقیقات محلی، اعلام اخطار به‌منظورخروج یک تا دوماهه از کشور به #یهودیان_ایرانی قطعی شد. این تدبیر برای جلوگیری از هرگونه آسیب ایشان در حملات گسترده رژیم صدام به ایران که سقف موفقیت آن، سقوط نظام جمهوری اسلامی توسط #کانون‌های_صهیونیستی بود، انجام می‌گرفت.

9⃣ اندکی بعد با انفجار بمبی صوتی در مقابل شعبه نیویورک بانک ملی ایران، بیانیه‌ای انتشار یافت که این بمب‌گذاری را در اعتراض به ممنوع‌الخروجی #یهودیان از ایران اعلام می‌داشت! البته ممنوع‌الخروجی، اتهامی بیش نبود و یهودیان پس از مصاحبه موفق به دریافت خروجی می‌شدند.

:keycap_ten: ضمناً در آن مقطع، فرودگاه دراختیار ضدجاسوسی #اطلاعات_سپاه نبود و اطلاعات نخست‌وزیری باید امکان حضور می‌داد و ما جایی در فرودگاه نداشتیم! حتی دسترسی به اسناد اداره هشتم ساواک و سایر ادارات و مجموعه‌های اطلاعاتی نداشتیم و مرکز اسناد ملی، مانند موزه با اسناد برخورد می‌کرد و چیزی در اختیار ما قرار نمی‌داد! البته بودند عناصر دلسوزی که با عکس‌برداری مخفی از اسناد اداره هشتم در مورد #اسرائیل و یا کپی مخفی، بخش بسیار ناچیزی از موارد ضدجاسوسی اسراییل را، بیرون آوردند که در واحد ۲۰۰۰ روی آنها کار شد و بسیاری از کیس‌های منجر به دستگیری را این اسناد و گزارش‌های مردمی تشکیل دادند.
:small_orange_diamond: بازهم تاکید می‌کنم که بخش ضدجاسوسی اطلاعات سپاه (۲۰۰۰) مجموعه‌ای کوچک بود که تنها یک نفر در بخش اسرائیل آن مشغول بود. البته در زمان عملیات سایر بخش‌های ضدجاسوسی نیز کمک می‌کردند.

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
:white_check_mark: اندیشکده مطالعات یهود:
:point_right: @jscenter

تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (6)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی
  گزارشی از یک پرونده: سخنوت (آژانس مهاجرتی یهود)

1⃣ #آژانس_مهاجرت_یهود (سخنوت) اصلی‌ترین شبکه‌ی اجرایی و بازوی عملیاتی عالی‌ترین مرجع سازمان جهانی #صهیونیسم، یعنی #کنگره_جهانی_صهیونیسم است.

2⃣ #سخنوت مجموعه‌ای سیاسی و اطلاعاتی می‌باشد که از قبل از رسمیت دادن به رژیم اشغالگر صهیونیستی تشکیل و برنامه‌ریزی انتقال #یهودیان به فلسطین اشغالی را در دستور کار خود دارد. طبق اسناد موجود #ساواک، سخنوت در سال ۱۳۲۶شمسی / ۱۹۴۷میلادی، یعنی یک سال قبل از اعلام تاسیس #اسرائیل، در ایران تشکیل ‌و موجودیت آن اعلام شد.
باتوجه به موقعیت ایران و روابط بسیار گرم اسراییل با رژیم #پهلوی، بخش انبوهی از عملیات #آژانس_یهود از طریق ایران انجام می‌شد. هم‌چنین شبکه‌های بازمانده از سایرکشورهای منطقه به‌خصوص عراق که با توجه به کودتاهای پی در پی در آن کشور و نهایتاً شکل‌گیری رژیم بعث، بخشی از پایگاه‌های سنتی خود در آن کشور را از دست داده بود، باحمایت‌های رژیم شاه، به فعالیت‌های گسترده خود در ایران ادامه داد.

3⃣ #یهودیان_عراق بخش قابل‌توجهی از #اقتصاد_ایران را تحت قبضه‌ی ‌انحصار خود داشتند و از این طریق در عرصه‌های سیاسی- ‌فرهنگی نیز نفوذ خزنده‌ای پیدا کردند. درگزارش محرمانه مورخ خرداد ۱۳۲۸سفارت ایران در عراق درباره‌ی این #نفوذ آمده است:
✍ «قسمت عمده فعالیت‌های اقتصادی ایران در دست یهودی‌های عراقی است... در ایران یک حقیقت مسلّمی است که تجارت و اقتصاد ‌ثروت کشور به دست یهودی‌ها افتاده است. دلیلی نیست که قسمت اعظم اقتصاد کشور ما دردست یهودی‌های عراقی باشد.» (۱)

4⃣ براساس اسناد و گزارشات و پرونده‌های موجود،‌ ساواک اقدام به جمع‌آوری و رصد سخنوت می‌کرده است و عوامل کهنه‌کار این آژانس در دستور شناسایی آن قرارداشتند، ولی با نظر موافق ‌و مساعد ساواک، روز به روز بر شعاع فعالیت و اختیارات شعب آژانس یهود اضافه می‌شد.

5⃣ نکته قابل تامل آن‌که سخنوت، اقدام به جذب و استخدام مأمور از دستگاه‌های اطلاعاتی و سیاسی رژیم پهلوی نیز می‌کرد. البته این‌گونه اقدامات بخشی از عملیات پنهانی آژانس یهود در این بخش محسوب می‌شد. در این خصوص ده‌ها گزارش در اسناد ساواک وجود دارد.

6⃣ در بخش‌های قبلی نوشتیم که سازمان اسناد ملی که اسناد ساواک را پس از پیروزی انقلاب در اختیار داشت، به‌سختی اسناد را در اختیار #اطلاعات_سپاه و سایر دستگاه‌ها قرار می‌داد، اما به‌واسطه حضور برخی عناصر دلسوز و انقلابی در آن مجموعه، برخی اسناد به‌صورت مخفی در اختیار اطلاعات سپاه قرار می‌گرفت. از جمله این اسناد، تصاویری از پرونده دو عامل مهم این آژانس در ایران بود.

:point_down::point_down::point_down:

اندیشکده مطالعات یهود
:point_up_2::point_up_2::point_up_2:

1⃣ یکی از این موارد فردی بود به نام #گرجی_لاوی‌پور.
او #یهودی عراقی‌الاصلی بود که سال‌ها افسر ارتش عراق بود و پس از شناسایی و دستگیری توسط عراقی‌ها و با وجود فشارها و شکنجه‌های سخت، حاضر به افشای اسرار سخنوت نشد و در نهایت از عراق اخراج گردید.

2⃣ قطعاً حمایت‌های پنهانی از او صورت گرفته بود تا او بتواند ایران را به‌عنوان سرزمین بعدی انتخاب کند . لاوی‌پور دارای چندین جلد پرونده عملیاتی در ضدجاسوسی ساواک بود. البته این پرونده‌ها، هرگز منجر به دستور اقدام نشده بود.

3⃣ گرجی لاوی‌پور صاحب شرکت‌ها و مؤسسات متعدد مالی در ایران بود. در طبقه‌ی اشراف ایرانی و مرتبط با دربار قرار داشت و عملیات پرحجم #انتقال_یهودیان کشورهای منطقه از طریق ایران به اسراییل با نقش‌آفرینی بی‌بدیل او صورت می‌گرفت.

4⃣ شتاب‌زدگی در دستگیری با نیت جلوگیری فرار او از کشور، بی‌تجربه و جوان بودن عناصر اطلاعاتی انقلابی و بی‌توجهی به شخصیت اطلاعاتی او باعث شد خیلی زود این سوژه‌ی مهم اطلاعاتی از دست برود.

5⃣ وی پس از دستگیری به بازداشتگاهی موقت انتقال یافت تا ترتیب انتقال به بازداشتگاه اصلی داده شود. در همین مدت کوتاه سؤالاتی که از او شد وضعیت اشراف اطلاعاتی علیه او روشن شد، شاید خاطرات زندان و بازجویی‌های عراق در اتخاذ تصمیم او تعیین‌کننده بود، به‌خصوص که دیگر او نیرو و انگیزه‌ی جوانی را هم نداشت.

6⃣ وی در فرصتی که برای خوردن ناهار پیدا کرده بود و در حالی‌که یک دستش با دستبند به میز بسته بود، توانست به روشی غیر قابل باور خودکشی نماید:

7⃣ نخ بند کفش را به دور گردنش حلقه نموده و قاشق را عمودی داخل آن به اهرمی برای پیچاندن و تنگ‌تر نمودن مسیر تنفسی تبدیل نموده و تا آخرین حدی که تصمیم فرد بر عکس‌العمل‌های دفعی و غیرارادی بدن تفوق دارد این پیچش را ادامه داد و بعد قاشق را داخل یقه محکم بسته شده خود نمود، دقایق دردآوری را تحمل نمود و بدین ترتیب به زندگی خود قبل از انجام بازجویی‌های اساسی پایان داد.

8⃣ خانواده او با پیگیری‌های مستمر، جسد او را که در بهشت زهرا دفن شده بود تحویل گرفته و به قبرستان کلیمیان در قبری در جوار #حبیب_القانیان منتقل نمودند که حکایت از رده‌ی قابل توجه او بین #یهودیان_ایران داشت.

:point_down::point_down::point_down:
اندیشکده مطالعات یهود
:point_up_2::point_up_2::point_up_2:

1⃣ فرد بعدی از لحاظ اهمیت، فرد دیگری از یهودیان عراقی مقیم ایران به نام #یوسف_یادگار بود که تجربه‌ی ناموفق قبلی، چراغ راهی برای تصحیح رفتار اطلاعاتی شد.

2⃣ بخش جدیدالتأسیس اسرائیل در ضدجاسوسی سپاه (۲۰۰۰) با طمأنینه و دقت بر این سوژه و به دور از جنجال‌سازی‌ها، اقدامات کنترلی را آغاز و با کشف همه‌ی ردها و تحرکات او اندکی پس از آغاز جنگ تحمیلی او را دستگیر و در محیط مناسبی به تخلیه‌ی کامل اطلاعاتی او اقدام نمود.

3⃣ زمان مناسبی برای دستگیری او در یک محفل فساد و عیاشی سه نفره شامل او و مدیر مالی یکی از کارخانجات مهم مونتاژ خودرو و زنی معلوم‌الحال انتخاب شده بود. با این هدف که تا مدتی ردی از احتمال دستگیری او به‌دلایل امنیتی باقی گذاشته نشود و عوامل و افراد مرتبط با او از کشور متواری نشوند یا اسناد را از بین نبرند.

4⃣ یوسف یادگار دارای تجارت‌خانه و فروشگاهی در خیابان اکباتان بود که لوازم یدکی خودرو لندرور را به کشور وارد می‌کرد و جزء طبقه‌ی مرفه محسوب می‌شد.

5⃣ با ورود به بازجویی اطلاعاتی، با توجه به انبوه اطلاعات موجود، بدون مقاومت، مطالب مهمی در تبیین نقش خود در مهاجرت #یهودیان_عراقی از مدت‌ها قبل بیان نمود.

6⃣ در نهایت یوسف یادگار با حکم اعدام و مصادره اموال در دادگاه انقلاب پرونده زندگی‌اش به پایان رسید و در سحرگاه ۴ تیر ۱۳۶۰ اعدام شد.

7⃣ مدتی بعد از وجود شبکه‌ای موازی که توسط اتباع ایرانی برای ادامه‌ی مهاجرت #یهودیان به اسرائیل فعال بود و کاملاً نسبت به شاخه‌های قبلی ایزوله بود اطلاع حاصل شد که در مراحل بعد در مورد آنها توضیح داده خواهد شد.

۱-محمدتقی تقی پور، ایران و اسراییل در دوران سلطنت پهلوی، جلد اول، صص ۱۳۱-۱۲ح،موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، بهار ۱۳۹۰

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
:white_check_mark: اندیشکده مطالعات یهود:
:point_right: @jscenter

اندیشکده مطالعات یهود

: تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (7)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی

گزارشی ازیک پرونده: حاخام باروخ و شاخه ایرانی سخنوت

1⃣ شبکه‌های خروج غیرقانونی ارز و خروج غیرقانونی افراد از معضلاتی است که تعدادی از #یهودیان_صهیونیست ایرانی ایجاد کردند و این امر پس از تجاوز نظامی رژیم صدام بروز جدی‌تری پیدا کرد.

2⃣ در ماه اولیه جنگ ضربات اساسی بر شاخه عراقی #سخنوت در ایران وارد شد و طرح «هجرت کوتاه‌مدت» آنها خنثی گردید. آشنایی با مدیریت ماهرانه‌ی سخنوت در استفاده از آژانس‌ها و بلیط‌های پوششی برای مخفی نگه‌داشتن سفرهای برنامه‌ریزی‌شده، روشن کرد که ساده‌لوحانه است اگر تصور کنیم با تحرکات ساده‌ی پلیسی می‌توان مانع از فعالیت یک سیستم کهنه‌کار اطلاعاتی شد و از این لحاظ در حوزه‌ی امنیت ملی به اطمینان و آرامش دست یافت. لذا توانمندی‌های اطلاعاتی در کنترل‌های مخفی به‌کار گرفته شد و تحرکات آنان رصد شد.

3⃣ این رصد در دو عرصه بود:

:small_orange_diamond: اول، خنثی کردن فعالیت سیاسی- تبلیغاتی سخنوت.
:small_blue_diamond: شبکه صهیونیستی از تعدادی حاخام، که در کنیسه‌ها موعظه می‌کردند، برای سیاه‌نمایی آینده ایران و تحریک #کلیمیان به خروج از کشور استفاده می‌کرد. این فعالیت‌ها از تیررس کنترل‌های ما پنهان نماند و تا حدود زیادی خنثی شد.

:small_orange_diamond: دوم، رصد تحرکات مخفی با تسلط بر شناسایی‌های عملیاتی و تشخیص غیرعادی بودن ارتباطات.
:small_blue_diamond: با اقدامات کنترلی لازم، مجموعه‌ی فعالی از آنها، از ابتدا تا انتها، شناسایی شده و تحت مراقبت قرار گرفتند.

4⃣ با توجه به گستره‌ی به‌کارگیری افراد و جریانات، مسلّم شد که قطعاً طراحی و ایجاد این فعالیت‌ها با مدیریت هوشمند برون‌مرزی است:

5⃣ یکی از حاخام‌های بانفوذ به‌نام «ع. ک. ص.»، که به #حاخام_باروخ مشهور بود، نقش اصلی را در معرفی افراد برای خروج غیرمجاز از کشور به‌عهده داشت. یک راننده کامیون یهودی نیز در هدایت این شبکه نقش داشت. این راننده نقش رابط را با عوامل خروج در مرزهای شمال‌غربی به‌عهده داشت و با شبکه‌ای از افراد به‌نام «جوانمردها» مربوط بود که زیر نظر ژاندارمری به حراست از جاده‌ها و نقاط تماس مرزی در شمال‌غرب کشور کمک می‌کردند ولی در عین حال گاهی به عملیات خلاف نیز اشتغال داشتند.

6⃣ حاخام باروخ ارتباطات گسترده و توجیه‌پذیر با #جامعه_کلیمیان_ایران داشت و از دسترسی‌های قابل‌توجهی در داخل کشور برخوردار بود. دفتر ثبت ازدواج و طلاق حاخام فوق، پوشش مناسبی برای تماس‌ها فراهم می‌کرد. دفتر کار او، که در طبقه‌ی زیرین منزلش در منطقه عباس‌آباد تهران بود، دفتر ثبت ازدواج و طلاق نیز بود و تردد همه نوع افراد به آن با کمترین حساسیت انجام می‌شد.

7⃣ راننده کامیون، که به‌طور مستمر به استان‌های غربی و شمال‌غربی تردد داشت، مجموعه‌ای از افراد را در میهمانخانه‌ها و رستوران‌های شهرهای مرزی سازماندهی کرده و به‌کار گرفته بود. وقتی نام کسی به یکی از عوامل منتقل می‌شد، مکان و سایر ملزومات سفر تا نقاط صفر مرزی برای او تأمین می‌شد.

:point_down::point_down::point_down:
اندیشکده مطالعات یهود
:point_up_2::point_up_2::point_up_2:

1⃣ این کانال به‌مراتب از کانال قاچاقچی‌های عادی نقاط مرزی، امن‌تر و حفاظت‌شده‌تر بود. از این اماکن استقرار موقت (میهمانخانه‌ها) تا نقطه‌ی رهایی (وصل شدن به رابط عبوردهنده از مرز)، که معمولاً از اتباع کشور همسایه بودند، انتقال توسط بلدهای محلی انجام می‌شد که عموماً در آن مقطع در طرح همکاری با ژاندارمری به‌عنوان «جوانمرد» استخدام شده و در پایش‌های مرزی به «ژاجا» (ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران) کمک می‌کردند و در اوقات آزاد و غیرموظف به این نوع تخلفات اشتغال داشتند. البته وضعیت اسفبار این نیروها مدتی بعد به انحلال این تشکیلات و منتفی‌شدن طرح به‌کارگیری «جوانمردان»! منجر شد.

2⃣ برای تماس داخل جامعه #کلیمیان ایران و برقراری ارتباط نیز افرادی از کلیمیان با #حاخام_باروخ همکاری داشتند که در زمان اجرای عملیات در کمتر از سه ساعت همه‌ی این مجموعه در سطح شهر تهران دستگیر و با بازرسی از اماکن آن‌ها اسناد تأییدکننده‌ی اتهامات کشف گردید.

3⃣ خاطرم هست راننده‌ی یهودی در بازجویی برای جلب عاطفی بازجو با نشان‌دادن دست‌های کارگری خود می‌گفت: «آیا تا به حال چنین دستی در بین کلیمیان دیده‌اید؟ من کارگر و زحمتکش بودم و به‌خاطر نیاز مالی با شبکه حاخام باروخ همکاری می‌کردم!» او برای کاستن از حساسیت‌های سیاسی- امنیتی چنین می‌گفت و درواقع زندگی مرفهی داشت.

4⃣ حاخام باروخ با حفظ ژست روحانی خود تلاش می‌کرد کمک به خروج کلیمیان را امری عاطفی جلوه دهد و وجود هرگونه اهداف سیاسی را در پشت این اقدام پنهان کند. بازجویی‌های او به مرور رنگ و بوی سیاسی- امنیتی به خود گرفت. خاطرم هست روزی که بحث به مسائل درونی #یهودیان کشیده شد، با برآشفتگی گفت: «قسم می‌خورم یک یهودی خائن با شما همکاری می‌کند، این موارد را شما نباید اطلاع داشته باشید!»

5⃣ در نهایت، بنا به ملاحظات سیاسی و اخلاقی، تصمیم گرفته شد علت خروج، دلایل عاطفی نشان داده شود نه دلایل سیاسی- اطلاعاتی، به‌خصوص که اکثر سوژه‌های اصلی از هم‌وطنان #کلیمی بودند. این ملاحظات مانع از اقدامات تبلیغی و حتی برخوردهای شدید قضایی شد که بیشتر شبیه به تذکر جدی بود. این کیس با موفقیت کامل با حداقل امکانات و نفرات، که درگیر مسائل مهم‌تری بودند، به فرجام مطلوب رسید.

6⃣ متأسفانه، مدتی بعد فعالیت این شبکه، با مدیران و کارگزاران جدید، از سر گرفته شد و تا پایان جنگ تحمیلی به فعالیت خود ادامه داد. در سال ۱۳۶۶ مجموعه‌ی دیگری از آنان، که با شاخه‌ای از جریانات سلطنت‌طلب نیز ارتباط داشت، در مسیر مرزهای غیرقانونی جنوب‌شرقی کشور شناسایی و دستگیر شدند.

7⃣ #سخنوت مأموریتی همیشگی برای ایجاد و مدیریت شبکه‌های خروج غیرقانونی از ایران قائل است و ما نیز هماره در حال مراقبت و کشفیات جدید بودیم.

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
:white_check_mark: اندیشکده مطالعات یهود:
:point_right: @jscenter

اندیشکده مطالعات یهود

 تاریخچه ضد جاسوسی در ایران (8)
✡ خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی
 گزارشی از یک پرونده: دستگیری سرهنگ انتظامی و اسرار پروژه فونیکس

1⃣ #پروژه_فونیکس به مجموعه‌ای از قراردادهای زنجیره‌ای و بسیار مهم خرید تسلیحات نظامی از #اسرائیل در دهه ۱۳۵۰ اطلاق می‌شد. مسئول این خریدها ارتشبد #حسن_طوفانیان بود که در جریان انقلاب دستگیر شد ولی به‌طرز مرموزی از زندان فراری داده شد و در سال ۱۳۷۷ در ۸۵ سالگی در آمریکا فوت کرد.

2⃣ ارتشبد طوفانیان از اسرار منحصر به‌فردی مطلع بود زیرا در دوره‌ی تاریخی بسیار مهمی، یعنی از سال ۱۳۴۲ تا انقلاب اسلامی ایران در ۱۳۵۷، مسئول خریدهای نظامی ایران بود.

3⃣ علیرغم اطلاع بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و نظامی انقلاب از کلیات ماجرا، مستنداتی برای شناخت دقیق «پروژه فونیکس»، یعنی اقلام قراردادها و تعاملات مالی رژیم شاه و دولت غاصب اسرائیل، وجود نداشت.

4⃣ در اواخر سال ۱۳۵۹ در یک دستگیری کاملاً تصادفی، بر مبنای گزارش‌های مردمی، فردی به‌نام #علی‌اصغر_انتظامی، که درجه‌ی سرهنگی داشت، به کمیته مرکزی انقلاب اسلامی تحویل و بلافاصله به قسمت برون‌مرزی واحد #اطلاعات_سپاه پاسداران منتقل شد.

5⃣ روشن شد که سرهنگ انتظامی وابسته‌ی نظامی رژیم #پهلوی در #تل‌آویو و دوست بسیار صمیمی و محرم اسرار #ارتشبد_طوفانیان است در حدی که پس از فرار طوفانیان اموال و حتی یکی از فرزندان او در ایران تحت حمایت و حفاظت کامل سرهنگ انتظامی نگه‌داری می‌شود.

6⃣ سرهنگ انتظامی مدتی مسئول دانشجویان بورسیه نظامی در آلمان‌غربی نیز بوده و پس از پایان دوره‌ی مأموریت در اسرائیل قبل از پیروزی انقلاب به ایران بازگشته بود.

7⃣ در بازرسی از منزل سرهنگ انتظامی اسناد و اطلاعات مکتوب بسیار ارزنده‌ای درباره‌ی اسرائیل و «پروژه فونیکس» به دست آمد. در بازجویی‌های وی نیز، که تا فروردین ۱۳۶۰ ادامه یافت، اطلاعات بسیار ذی‌قیمت و بی‌نظیری درباره‌ی اسرائیل و مرتبطین آن کشف شد.

8⃣ ارزشمندترین و مهم‌ترین اسنادی که در خانه‌ی سرهنگ انتظامی به‌دست آمد نسخه‌ای از قراردادهای «پروژه فونیکس» بود شامل آمار حجم و تنوع تسلیحات سفارش شده به اسرائیل و نحوه‌ی پرداخت از جانب ایران، شرکت‌های پوششی اسرائیلی که پول‌ها به حساب آن‌ها واریز می‌شد و نقش محوری طوفانیان در این قراردادها. این اسناد در وزارت جنگ و سازمان‌های نظامی ارتش شاهنشاهی موجود نبود.

9⃣ اسناد و اطلاعات به‌دست آمده از سرهنگ علی‌اصغر انتظامی در سال ۱۳۶۹ به آقای ترکان، وزیر دفاع وقت، تحویل شد. نام‌برده اعلام کرد که این اسناد حدود دو میلیارد دلار مطالبات مالی ایران از رژیم اسرائیل را اثبات می‌کند و مستندات محکمی است برای مطرح کردن در محاکم بین‌المللی علیه اسرائیل. نمی‌دانم این دعوای حقوقی مالی علیه اسرائیل دنبال شد یا خیر.

سرهنگ علی‌اصغر انتظامی در ۴ تیر ۱۳۶۰ اعدام شد.

✍ نویسنده: حسین قاسمی
:point_right: @hosseinghasemi1357
 اندیشکده مطالعات یهود:
: @jscenter