واقعیتهای پشت پرده ترانزیت مواد مخدر از ایران + فیلم
گروه جنگ نرم مشرق- بخش عمده مواد مخدری که وارد ایران میشود، از افغانستان میآید. این در حالی است که آمریکاییها، اروپاییها، ناتو و به طور کلی غرب در افغانستان، اساساً به دنبال مقابله با مواد مخدر نیستند و سهم این کشورها در مبارزه با قاچاق مواد مخدر بسیار اندک است. این یعنی ایران چندین دهه است در این عرصه تک و تنهاست.
جورج بوش، مهمترین وظیفه رئیسجمهور آمریکا را "دفاع از مردم آمریکا در مقابل حمله" نظامی میدانست. حمله به افغانستان نیز با همین بهانه صورت گرفت و تا سالها ادامه پیدا کرد. امروز وقتی پای صحبت مردم این کشور مینشینید، میگویند: "ما باید اینجا بیاییم، بدبختی بکشیم، بمبها را تحمل کنیم، چون مجبوریم."
مشکل امروز افغانستان نه طالبان است، نه تروریستهای دیگر، چرا که همه اینها را میتوان مهار کرد. مشکلی که امروز این کشور درگیر آن است، اعتیاد یک میلیون شهروند به مواد مخدر است که بحرانی ملی محسوب میشود. طبق بررسی سال 2013 وزارت خارجه آمریکا، بیش از یک میلیون و سیصد هزار معتاد به مواد مخدر در افغانستان وجود دارد، که از این میان، سه هزار نفر کودک هستند. پیشبینیها نشان میدهد این آمار در آینده نزدیک، دو برابر خواهد شد.
از آنجایی که افغانستان دومین کشور جوان دنیا محسوب میشود و این جمعیت بیشترین آسیبپذیری را مقابل مواد مخدر دارند، اعتیاد به این مواد، تهدیدی جدی از نظر استراتژیک، امنیتی و اجتماعی برای این کشور است. "نصیر احمد نور" سفیر افغانستان در تهران میگوید: "این مشکل، معضل بزرگی برای افغانستان است. کشورهای دیگر اگر چنین آمارهایی دارند، چه کمتر و چه بیشتر، امکانات برخورد با آن را هم دارند. درگیر جنگ نیستند، ویران نشدهاند، مشکل اقتصادی ندارند." یکی از شهروندان افغان در اینباره میگوید: "ما توان بزرگ کردن فرزندانمان را نداریم. حتی نیازهای اولیه آنها را هم به سختی برآورده میکنیم."
افغانستان از اوایل قرن بیست و یکم تا کنون بزرگترین تولیدکننده تریاک دنیا بوده است. این در حالی است که این کشور در اوایل دهه 1980 خشخاش را در ابعاد بسیار محدود و تنها برای مصارف داخلی کشت میکرد. افغانستان بهرغم 30 سال جنگ، هرساله میزان کشت خشخاش خود را افزایش داده و شاهد ساخت آزمایشگاههای آمادهسازی هروئین بوده است. سؤال اینجاست که چه ارتباطی میان جنگ در این کشور و کشت خشخاش وجود دارد.
جنگ تریاک میان انگلیس و چین در قرن 19، نمونهای بارز از مجبور کردن یک کشور به تولید و استفاده از تریاک بود. در دوران معاصر هم یک بار دیگر جنگ و تریاک در یک مثلث طلایی به هم ارتباط پیدا کردند: سه کشور در جنوب شرق آسیا شامل میانمار، لائوس و تایلند. این مثلث تولید تریاک در اواخر دهه 1950 تشکیل شد تا به مدت سه دهه، اغلب هروئین دنیا را تأمین کند. سازمانهای اطلاعاتی و مافیای غرب در گسترش و حمایت از این ناحیه نقش مهمی داشتند. هدف آنها، تأمین هزینه جنگ ویتنام با استفاده از تجارت مواد مخدر بود. بعد از پایان جنگ، تولید تریاک در این مثلث هم به شدت کاهش پیدا کرد، اما مافیای غرب برای تولید تریاک به زمینی جدید و نیروی کاری جدید نیاز داشت.
از دهه 80 میلادی، تجارت تریاک از مثلث طلایی به افغانستان منتقل شد. این انتقال پس از حمله شوروی به افغانستان صورت گرفت. در آن زمان، آمریکا با کمک سرویسهای اطلاعاتی پاکستان، جنگ سرد کشت خشخاش را آغاز کرد تا بودجه عملیاتهای مخفی سیا در حمایت از مجاهدین افغان و مبارزه با شوروی را تأمین کند. طی دو سال، مرزهای میان افغانستان و پاکستان به بزرگترین منطقه تولید هروئین تبدیل شد. رهبران افغانستان و گروههای محلی در مرزهای پاکستان و بعدها در جنوب این کشور، هزاران آزمایشگاه آمادهسازی هروئین در پاکستان تأسیس کردند.
تعداد معتادان از حدود صفر در سال 1979 به بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر در سال 1985 رسید. حتی پس از عقبنشینی شوروی از افغانستان نیز رشد سریع تولید تریاک ادامه پیدا کرد. طالبان تا پیش از حوادث 11 سپتامبر، همکاری نزدیکی با سیا داشت. با این حال، وقتی ناتو در جنگ سال 2001 پیروز شد، چند نفر از افغانهای سرشناس در شهر "بن" آلمان با یکدیگر دیدار کردند تا برنامهای برای بازسازی کشور افغانستان بریزند. نتیجه این مذاکرات، توافقنامه "بن" بود. طالبان نیز مسئول تولید و قاچاق مواد مخدر شناخته شد.
"علی هاشمی" عضو کمیته مبارزه با موادمخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران، در خصوص نقش ائتلاف ناتو در گسترش موادمخدر در منطقه بیشتر توضیح میدهد: "ناتو اعلام کرده بود هدف اصلیش مهار کشت خشخاش است، چرا که این مسئله دلیل و انگیزه اصلی تروریسم در منطقه بود. با این حال، در واقعیت عکس این کار را کردند. میبینیم که کشت خشخاش و تولید موادمخدر سنتی، دهها برابر شده است."
سال 2001 زمانی که حکومت طالبان پایان یافت، تولید تریاک تا کمتر از 200 تن در همان سال کاهش پیدا کرد. با این وجود، پس از حضور ناتو در افغانستان و تشکیل دولتی دائمی، تولید تریاک تا 3400 تن افزایش یافت و سال بعد نیز به 3600 تن رسید. سال 2007 شاهد رکوردی جدید در تولید تریاک بودیم: 8200 تن.
"طاها طاهری" معاون دبیرکل دفتر کنترل مواد مخدر ایران معتقد است: "8000 تن، کف تولید مزارع افغانستان است. از اینها حدود 400 تن هروئین تولید میشود." طبق آمار دفتر مواد مخدر و جرائم سازمان ملل "از مجموع 68 میلیارد دلار درآمد تولید تریاک، 2 میلیارد دلار به گروههای داخل افغانستان میرسد، اما 66 میلیارد دلار به جیب مافیای مواد مخدر در خارج از این کشور میرود. 200 میلیون دلار از درآمدهای تریاک نصیب شورشیان مسلح میشود."
میان سالهای 2012 و 2013، برنامههای نابودسازی بذر خشخاش، 24 درصد کاهش داشتند. امروزه، درآمد تجارت مواد مخدر از بودجه دولتی افغانستان بیشتر است. همین باعث میشود فساد در جایجای دولت افغانستان ریشه بدواند، از پلیس گرفته تا پارلمان. "داوود مرادیان" رئیس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان تصریح میکند: "دولت انتقالی در افغانستان تا کنون نتوانسته آنگونه که باید روی مسئله مواد مخدر تمرکز کند، چرا که همیشه درگیر مسائلی مثل امنیت و اقتصاد است." تا زمانی که دولت مرکزی این کشور به اندازه کافی ضعیف باشد تا نتواند امنیت را تأمین کند، تولید و قاچاق مواد مخدر، همچنان سودآوری خود را حفظ میکند.
شاید بهترین راه برای مقابله با تولید تریاک در افغانستان، متقاعد کردن کشاورزان این کشور به تولید گیاهان دیگری مانند انگور، گندم و زعفران باشد. پاشیدن مواد شیمیایی روی مزارع کشت خشخاش نیز میتواند یک راه دیگر باشد، اگرچه این راه هیچگاه در مرزهای افغانستان و پاکستان انجام نشده است.
تجارت تریاک 35 درصد از تولید ناخالص ملی افغانستان را شامل میشود. این یعنی تلاش برای از بردن بذر خشخاش، صرفاً رفتن به دنبال یک سراب است. این سؤال اکنون مطرح است که وقتی پهپادها میتوانند یک نفر تروریست را در قعر صحراهای افغانستان شناسایی کنند و هدف قرار دهند، چگونه نمیتوانند آزمایشگاههای تبدیل تریاک به مورفین و هروئین را شناسایی کنند و چرا آنها را از بین نمیبرند؟
نکته دیگر اینکه شکی نیست کشت خشخاش درون افغانستان صورت میگیرد، اما تجهیزات تبدیل آن به مواد مخدر دیگر ممکن نیست درون این کشور ساخته شده باشد. نیروهای ناتو علناً چشم خود را روی فعالیت کشاورزانی که خشخاش کشت میکنند، بستهاند. متخصصین معتقدند که تولید و صادرات تریاک در افغانستان پس از سقوط طالبان به شکل چشمگیری افزایش داشته است. نیروهای خارجی به کشت خشخاش و تولید و صادرات تریاک کمک کردهاند تا این تجارت را به منبع درآمدی برای برخی کشورهای دنیا تبدیل کنند. خروج این میزان مواد مخدر از افغانستان بدون همکاری مقامات دولتی، نیروهای خارجی و شبکههای بینالمللی ممکن نیست.
پولی که از تجارت مواد مخدر در دنیا جابهجا میشود، مبلغی چندصد میلیارد دلاری است، اما آنچه در این میان نصیب افغانستان شده، بیشتر بدنامی کشت خشخاش است. آمریکا و ناتو و غرب در افغانستان اساساً به دنبال مبارزه با مواد مخدر نیستند. اینها اتفاقاً شبکههای قاچاق مواد مخدر را تحریک میکنند تا بتوانند اطلاعات خود را درباره گروههای تروریستی افزایش دهند.
11 دسامبر 2010، نیویورکتایمز مقالهای درباره ارتباط آمریکا با قاچاقچیان اصلی مواد مخدر نظیر "جمعه خان" منتشر کرد. "جمعه خان" به عنوان بزرگترین و خطرناکترین قاچاقچی مواد مخدر در افغانستان سال 2008 دستگیر و برای محکومیت طبق یک قانون جدید مبارزه با "تروریسم مخدری" به نیویورک منتقل شد. با این وجود، بعدها مشخص شد که "جمعه خان" یکی از مخبرین باسابقه بوده که درباره طالبان، فساد در افغانستان و همچنین سایر قاچاقچیان اطلاعات در اختیار دولت آمریکا میگذاشته است. نیویورکتایمز مینویسد که "جمعه خان" سال 2006 در اوج عملیاتش، مخفیانه به واشنگتن پرواز کرده تا چندین دیدار با مقامات سیا و اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا داشته باشد.
اروپاییها بزرگترین مصرفکنندگان مواد مخدر تولیدی در افغانستان هستند. با این حال، کشورهای همسایه و کشورهایی که در مسیر قاچاق این مواد به اروپا هستند نیز از گزند این تجارت در امان نیستند. ایران دارای مرز مشترک بزرگی با افغانستان و اولین کشور در مسیر قاچاق به اروپاست. این کشور بیشترین تلفات جانی و مالی را نیز در راه مبارزه با مواد مخدر داشته است. مأمورین ایرانی در خط مقدم مبارزه با مواد مخدری هستند که هدفشان اروپاست. هرچه تولید مواد مخدر در افغانستان بیشتر میشود، مبارزه با آن دشوارتر و خطر آن برای اروپا نیز بیشتر است.
در میان نقاط مختلف دنیا، مردم اروپا بیشترین مصرف هروئین را دارند. 26 درصد از 380 تن هروئینی که هر سال در افغانستان تولید میشود به اروپا میرود. مسیر بالکان که کوتاهترین مسیر برای رسیدن به اروپا و در نتیجه، مسیر مورد علاقه قاچاقچیان است، از ایران، ترکیه، یونان و بلغارستان میگذرد تا به بازار غرب اروپا برسد.
ایران در مرزهای شرقی خود درگیر جنگی دائمی با قاچاقچیان افغانستانی و پاکستانی است. در این میان، استان سیستان و بلوچستان بیشترین درگیری را با قاچاقچیان دارد. این استان، 900 کیلومتر با پاکستان و 300 کیلومتر با افغانستان مرز مشترک دارد. از آنجایی که این دو کشور خیلی به امنیت مرزهایشان اهمیت نمیدهند، همه بار مسئولیت دفاع از این مرزها به عهده مقامات ایرانی است.
"محمد مرعشی" دبیر کل شورای مبارزه با مواد مخدر استان سیستان و بلوچستان در اینباره توضیح میدهد: "ما 6 گروه قاچاقچی اصلی و فعال داریم که عمده فعالیتشان در آن سوی مرزهاست، اما گاهی هم وارد استان ما میشوند و اقداماتی را علیه سربازان و مردم ما انجام میدهند." وی ادامه میدهد: "عبدالمالک ریگی هم که یکی از سرکردههای اشرار در ایران بود، از طریق اتصال به شبکههای قاچاق مواد مخدر بود که توانست قدرت و امکانات خود را افزایش دهد.
مرعشی درباره دیوارهای بتنی که برای جلوگیری از عبور و مرور و سد کردن راه قاچاق مواد مخدر در استان سیستان و بلوچستان احداث شده، تصریح میکند: "توانستهایم 600 کیلومتر انسداد ایجاد کنیم. در حوزه سیستان این کار کامل شده و جایی که کاروانهای 40 یا 50 خودرویی عبور میکرد، اکنون یک نفره و کولهباری شده است."
بهرغم همه اینها، "ایرج حیدری" شهردار چابهار میگوید: "مرزهای ما اکنون محکم شدهاند و تمام قاچاقچیان مواد مخدر به دریا رو آوردهاند. صیادان ما دچار مشکل شدهاند، چون مأمورین امنیتی و انتظامی حتی به خاطر برخورد با قاچاقچیان هم که به دریا میآیند، مجبور هستند کشتیها و قایقها را بازرسی کنند و همین مسئله برای ماهیگیران مشکلساز شده است."
"ابراهیم مرزائی" قاچاقچی سابق مواد مخدر درباره سازوکار قاچاق بیشتر توضیح میدهد: "من قبلاً محمولههای مواد مخدر را اسکورت میکردم. جلوی ماشینهای "باری"، راهپاککنی میکردم. معمولاً دو تا ماشین هستند، یکی که بار دارد و دیگری که 5 کیلومتر یا 10 کیلومتر جلوتر میرود و اگر در مسیر مأموری یا راهزنی باشد، زنگ میزند و ماشین دیگر و اطلاع میدهد تا ماشین باری از آن مسیر نیاید."
وی درباره این که چرا بارهای مواد مخدر را در کشورها دست به دست میچرخانند و هر قسمتی از مسیر را یک گروه، به عهده دارد میگوید علتش این است که هر گروهی با منطقه خودش به خوبی آشناست. بنابراین محموله را اگر از افغانستان بیاید، افغانها آن را به پاکستانیها میدهند، پاکستانیها هم به ایرانیها.
یکی از قاچاقچیان سابق در این خصوص میگوید: "از 24000 تومان کرایهای که در کل پرداخت میشود، 7000 تومان به افغانیها میرسد که بار را جابهجا میکنند، 7000 تومان به پاکستانیها، 7000 تومان به افرادی که بار را به ایران میآورند. 2000 تومان به کسی میرسد که مسیر را آماده میکند. 1000 تومان هم به دلال میرسد. این وسط افغانیها برد میکنند، چون همه پول به آنها میرسد. مواد را میفروشند و سودشان را میکنند."
بهرغم همه اقداماتی که انجام میشود، برخی محمولههای مواد مخدر از مرز ایران عبور میکند. آنگاه جنگ را باید به مسیرهای کوهستانی و جاهای دیگر برد. "علی مؤیدی" رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران تصریح میکند: "یک کیلو هروئین در افغانستان به پول ایران، 3، 4 میلیون تومان معامله میشود. این در حالی است که همین مقدار مواد مخدر در ترکیه قیمتش بیش از 40 میلیون تومان میشود. این یعنی مسیری که مواد مخدر از آن آمده، مسیر بسیار پرخطری برای قاچاقچیان بوده است."
جنگ در مرزهای شرقی ایران پایانی ندارد. قاچاقچیها تجهیزات و سلاحهای سنگین و پیشرفتهای دارند. تلفات مالی و جانی آنها نیز به سرعت جبران میشود. تجارت مواد مخدر، فقر و ناامنی در مرزهای افغانستان و پاکستان، منابعی پایانناپذیر برای این مافیاها فراهم میکند. در حالی که حدود نیمی از مواد مخدر کشف شده در ایران، هدفشان کشورهای اروپایی است و با اینکه در صورت ورود همین میزان مواد مخدر به این کشورها، آمار جرم و جنایت در آنها به مراتب بیشتر خواهد شد، اما تقریباً هیچیک از کشورهای اروپا حاضر نیست جنگ ایران با قاچاقچیان را به رسمیت بشناسد.
آخرین جبهه جنگ با مواد مخدر، مرزهای غربی ایران است. همان دقت، همان عملیاتها و همان جنگ، برای جلوگیری از رسیدن مواد مخدر به اروپا در اینجا هم ادامه دارد. برآوردها نشان میدهد در سال 2004، معادل 12 میلیارد دلار خسارت اقتصادی در این راه به ایران وارد شده است. اگر همان آمار را امروز در نظر بگیریم و تورم را هم به حساب نیاوریم، چیزی حدود 100 میلیارد تومان در روز هزینه مبارزه ایران با مواد مخدر است. سهم دنیا در مبارزه با قاچاق مواد مخدر بسیار اندک و ناملموس است.
4000 شهید و 12000 مجروح نیز آمار تلفات جانی ایران در 35 سال مبارزه با مواد مخدر است. چه کسی پاسخ خانوادههای قربانیان را میدهد؟ چرا ایران باید هزینه مقابله با مواد مخدری را پرداخت کند که قرار است به اروپا برود؟ چرا همین کشورهای اروپایی باید با تحریم ایران، مانع بر سر این راه بگذارند؟