گروه جنگ نرم مشرق- زمانی که صحبت از جاسوس میکنیم، بسیاری تصور میکنند که جاسوسها یعنی افرادی چون "جیمز باند" که کارهای عجیب و غریب میکنند و توانایی و قدرت غیرمتعارف دارند. چنین تصوری درباره جاسوسی در عصر حاضر از اساس غلط و اشتباه است. جاسوسها طبیعیتر و معمولیتر از آن هستند که مورد توجه قرار بگیرند و یا انگشتنما شوند. این جماعت به قدری "شبیه همه" هستند که تفاوت و تمایزشان ازدیگران دشوار و سخت است. شخص جاسوس نیز برای اینکه به اهدافی که مدنظرش است، برسد، به صورت طبیعی در پوششهای مختلفی وارد می شود و به همین دلیل این افراد هزار شغل و هزار عنوان دارند و به طور عمومی با مشاغل و عناوینی چون توریست، ورزشکار، روزنامهنگار، هنرمند، دانشمند، محقق، پژوهشگر، بازرگان و... همزیستی دارند. هیچکس در هیچ کجای دنیا به نام و عنوان جاسوس پاسپورت نمیگیرد. هویتها چیزی دیگری را نشان میدهند اما در واقع آنها کار دیگری میکنند.
سرویسهای جاسوسی همواره سعی دارند افراد مختلفی را به استخدام خود درآورند تا مخفیانهتر و مطلوبتر به اطلاعات مهم مد نظر خود دست پیدا کنند که در این میان، خبرنگاران از جایگاه ویژهای برخوردارند. بسیاری از خبرنگاران خارجی با دستورالعملهای اطلاعاتی و امنیتی ارائه شده از سوی سرویسهای اطلاعاتی وارد کشور هدف میشوند که این اتفاق در مورد "ایران" به عنوان یک کشور هدف نیز صدق میکند.
پس از انقلاب اسلامی و کینهای که غرب از ملت و حکومت ایران به دل گرفت و ایران را به دلیل "استقلالطلبی" خود به عنوان یکی از دشمنان خود معرفی کرد، همواره به دنبال ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی ایران بود که این امر به اطلاعات درست و دقیق از داخل ایران نیاز داشت. به همین منظور از خبرنگاران کشور خود یا از افرادی ایرانی که تابعیت کشورهای غربی را نیز دارند و در داخل ایران به کار خبری مشغول هستند، به عنوان یکی از بازوهای جمعآوری اطلاعات استفاده میکنند.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران که همواره در حال رصد تهدیدات علیه کشور هستند، فعالیت خبرنگاران نماینده کشورهای خارجی به خصوص غربی را نیز تحت نظر دارند تا آنها نتوانند در پوشش خبرنگاری به فعالیتهایی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دست بزنند که در غیر این صورت آنها را دستگیر کنند. یکی از جدیدترین نمونههای این دستگیری نیز "جیسیون رضائیان" خبرنگار «واشنگتن پست» است که موجب فشار زیاد تبلیغاتی و رسانهای غربیها به خصوص آمریکاییها علیه کشورمان شده است.
به بعضی از این افراد که در قالب خبرنگار و محقق اقدام به جاسوسی و فعالیت علیه امنیت ملی کشور کردند و به دام افتند، توجه کنید:
جیسیون رضائیان
اواخر تیرماه سال 93 "جیسیون رضائیان" خبرنگار «واشنگتن پست» به همراه همسرش "یگانه صالحی"، و یک عکاس خبری و همسر این عکاس که با رضاییان همکاری میکردند، توسط ماموران امنیتی در تهران به جرم جاسوسی بازداشت شدند. زوج دوم مدتی بعد آزاد شدند و همسر جیسیون رضائیان که خبرنگار روزنامه انگلیسیزبان "نشنال" مستقر در امارات متحده عربی نیز بود، در اوایل مهرماه همان سال به قید وثیقه آزاد گردید.
خبرنگار ۳۸ ساله "واشنگتن پست"، که از سال ۲۰۱۲ به عنوان خبرنگار در ایران فعالیت میکرد، تابعیت دوگانه ایرانی و آمریکایی دارد و همسرش یگانه صالحی نیز برای اقامت در آمریکا اقدام کرده بود. البته رضاییان با گذرنامه ایرانی خود وارد خاک ایران شده است.
«نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامههای ضدتحریمی ایران» بخشی از اتهامات "جیسون رضاییان" است
علی رغم جوسازی شدید رسانههای غربی به خصوص مقامات آمریکایی مبنی بر بیگناهی جیسیون رضائیان، اتهامات سنگین امنیتی متوجه وی شده است. از جمله مهمترین اتهامات ضدامنیتی رضاییان، نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامههای "ضدتحریمی ایران" از جمله هویت واسطههای تجاری و ماهیت شرکتهای همکار ایران در پروسه دور زدن تحریمها و جاسوسی از برنامه هستهای کشورمان است. رضاییان در ایران و آمریکا ارتباطات وسیعی با افراد مختلف دارد که میتوان به دوستی با "توماس اردبرینک" خبرنگار نیویورکتایمز مقیم ایران که با یک خانم ایرانی ازدواج کرده تا لابی "نایاک" که مرتبط با وزارت دفاع آمریکا است و.... اشاره کرد.
حمایت مستقیم "اوباما" از "جیسون رضائیان"، نشان از اهمیت این فرد برای دولت آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی این کشور است
کیفرخواست رضاییان در آخر فروردین امسال از سوی دادستانی تهران صادر شد که وی را به جاسوسی از طریق جمعآوری تصمیمات کشور در خصوص مسائل سیاست داخلی و خارجی و قراردادن آن در اختیار افراد غیر صالح متهم کرده است. بر اساس کیفرخواست صادره، «دسترسی و جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده، همکاری با دول متخاصم و نوشتن نامه به اوباما رئیس جمهور آمریکا و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران» از دیگر اتهامات جیسون رضائیان است که بزودی دادگاه وی تشکیل میگردد. استفاده اوباما در ضیافت شام سالانه با اتحادیه خبرنگاران کاخ سفید از کلماتی نظیر "تمام توانم را به کار خواهم بست"، "تا آزادی او از پا نخواهم نشست" و "آرام نمیگیرم" برای جیسون رضائیان، نشان از اهمیتی است که این فرد برای دولت آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی این کشور دارد.
رکسانا صابری
بازداشت رکسانا صابری در بهمن ماه سال ۱۳۸۷ نیز یکی ار پر سر و صداترین پروندههای جاسوسی در ایران به شمار میرفت. صابری که تابعیت ایرانی- آمریکایی دارد، از پدری ایرانی و مادری ژاپنی در داکوتای شمالی متولد شده است و از سال 83 حدود شش سال قبل از دستگیری، در ایران و با مجوز دولت برای رسانه هایی چون "رادیوی عمومی آمریکا" (ان پی آر) و بی بی سی مشغول به کار بود. مجوز فعالیت وی از یک سال قبل از بازداشت توسط دولت تمدید نشده بود اما وی فعالیت خود را ادامه داد.
"رکسانا صابری" به عنوان مترجم در مجمع تشخیص مصلحت، در پی جمعآوری "اسناد محرمانه" درباره حمله عراق به آمریکا بود
رسانههای غربی ادعا کردند که صابری در حال مطالعه برای تکمیل تحصیلات خود در رشته مطالعات ایران و روابط بینالملل در سطح فوق لیسانس و همچنین نوشتن کتابی در باره ایران بوده، اما این درحالی است که وی به عنوان "مترجم" در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار میکرده و در پی جمعآوری "اسناد محرمانه" درباره حمله عراق به آمریکا بوده است.
"رکسانا صابری" به عنوان مجری در کنسرت ضدانقلاب «امید برای ایران» در برلین ایفای نقش کرد
رکسانا صابری برای جاسوسی به نفع ایالات متحده، توسط دادگاه به هشت سال زندان و پنج سال تعلیق از فعالیت خبرنگاری محکوم شد اما این مجازات در دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس تعلیقی تخفیف داده شد. وی پس از گذراندن چهار ماه در زندان به اتهام جاسوسی در اردیبهشت سال 88 از زندان آزاد و به همراه پدر و مادر خود ایران را به سمت آمریکا ترک کرد. رکسانا صابری بعد از آزادی همچنان فعالیت خود علیه جمهوری اسلامی ایران را ادامه میدهد و به عنوان نمونه در کنسرتی که در آستانه انتخابات سال 92 در برلین توسط سازمان اطلاعاتی آلمان برای "حمایت از سران فتنه و اغتشاشات" برگزار شد، به عنوان مجری ایفای نقش کرده بود.
مازیار بهاری
مازیار بهاری خبرنگار «نشریه نیوزویک» که تابعیت ایرانی و کانادایی دارد، سال 88 به عنوان خبرنگار برای پوشش اخبار انتخابات ریاست جمهوری وارد ایران شده بود که در اواخر خرداد ماه همان سال توسط نیروهای امنیتی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد.
از اتهامات "مازیار بهاری" میتوان به «جمعآوری و نگهداری اسناد محرمانه و طبقهبندی» شده نام برد
بهاری که فارغالتحصیل رشتههای علوم سیاسی و سینما از دانشگاه کاناداست، از سال 1373 فعالیت مستند سازی و خبرنگاری را آغاز کرد، و در طول سالهای گذشته در رسانههای مختلف و در کشورهای گوناگون در منطقه خاورمیانه، آفریقا و آسیای جنوب شرقی به فعالیت خبری مشغول بوده و با آنکه تاکید میکرد کارمند BBC و شبکه 4 تلویزیون انگلیس نیست، فیلمهایی را برای این رسانهها تهیه کرده بود.
"مازیار بهاری" در کنار عوامل فیلم ضدایرانی «گلاب»، که بر اساس کتابی که وی پس فرار از ایران نوشته است، ساخته شد
دادگاه انقلاب ایران مازیار بهاری را به جهت جرائم «اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت کشور، جمعآوری و نگهداری اسناد محرمانه و طبقهبندی شده، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبر انقلاب و رئیس جمهور و اخلال در نظم عمومی» به بیش از ۱۳ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. وی که با وثیقه سه میلیارد ریالی آزاد بود، قبل از اعتراض به حکم دادگاه از کشور به صورت غیرقانونی گریخت و همچنان به فعالیت خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه میدهد. فیلم ضدایرانی «گلاب» نیز توسط "جان استوارت" بر اساس کتابی که "بهاری" پس فرار از ایران نوشته است، ساخته شد.
کلوتید ریس
کلوتید ریس قبل از انتخابات سال 88 به عنوان دانشجوی جغرافیای سیاسی و همچنین یک استاد زبان فرانسه برای یک فرصت ۶ ماهه مطالعاتی در دانشگاه اصفهان به ایران سفر کرده بود. اما یکی از اهداف سفر وی "جمعآوری اطلاعات" در رابطه با برنامه هستهای ایران بود که در این رابطه در فواصل ماههای ژوئن تا سپتامبر 2007 یک دوره "کارورزی" را درباره فنآوری هستهای در «کمیساریای انرژی اتمی» فرانسه گذراند تا بابت ماموریتش با آشنایی بیشتری اقدام کند.
"کلوتید ریس" یک دوره کارورزی درباره فنآوری هستهای در فرانسه به جهت جاسوسی گذرانده بود
ریس از جمله مهرههای سفارتخانه فرانسه بود که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق حضور در تجمعات و اغتشاشات 25 و 27 خرداد ماه سال 88 و همچنین جمعآوری اخبار، اطلاعات و تهیه تصاویر از این اغتشاشات و ارائه آن به وابسته علمی سفارت فرانسه توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. زمانی که وی بازداشت شد و در دادگاه تهران به جرایم خود اعتراف کرد، وزیر خارجه وقت فرانسه برنارد کوشنر، در مصاحبهای گفت: «کشورش آنقدر احمق نیست که یک دختربچه را برای جاسوسی به ایران اعزام کند و او فقط یک معلم ساده زبان است.»خبرنگاران آلمانی
دو خبرنگار آلمانی در مهرماه سال 89 برای راه انداختن یک کمپین بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران، به خانواده یک زن ایرانی در تبریز که به اتهام قتل و ارتکاب زنا محکوم به مرگ شده بود، نزدیک شده بودند تا از آنها برای اهداف خود استفاده کنند؛ اما با هوشمندی ماموران امنیتی قبل از هرکاری دستگیر شدند. این دو فرد که در نشریه "بیلد ام زونتاگ" آلمانی فعالیت میکردند، با ویزای توریستی وارد ایران شده بودند و نه به عنوان خبرنگار، اما در این پوشش با شبکههای ضد انقلاب خارجی در ارتباط و همکاری میکردند.
دو خبرنگار آلمانی نشریه "بیلد ام زونتاگ" در زمان بازداشت با مادران خود دیدار کردند
این دو فرد در دادگاه برای جرم «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور جمهوری اسلامی ایران» ابتدا به ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم گردیدند که در نهایت این حکم به جزای نقدی تبدیل شد و این دو آلمانی با پرداخت جریمه و پس از 4 ماه بازداشت در ابتدای اسفند 89 به همراه وزیر خارجه وقت آلمان (گیدو وستروله)، به کشورشان بازگشتند.
کوهنوردان آمریکایی
اوایل مرداد 1388 سه کوهنورد آمریکایی که یکی از آنان خبرنگار نیز بود، در حالی که از عراق وارد خاک ایران شده بودند، به اتهام جاسوسی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. این افراد شامل "شِین بائر" که در رسانههای غربی خبرنگار آزاد معرفی شد، به همراه "سارا شورد" که دانشآموختهٔ رشته ادبیات انگلیسی بود، در دمشق زندگی میکرد. شورد در آنجا به تدریس زبان انگلیسی و یادگیری زبان عربی مشغول بود. همچنین به همراه این دو نفر "جاش فَتال" که فعال محیط زیست معرفی گردید نیز جزو بازداشتیها بود.
در میان سه کوهنورد آمریکایی، "شِین بائر" (نفر سمت چپ) خبرنگار بود که ادعا میکرد در پی کسب خبر برای انتخابات کردستان عراق بوده است
ایران سارا شورد را در شهریور ۱۳۸۹ و پس از چهارده ماه، قبل از صدور حکم دادگاه، به دلایل پزشکی با قرار وثیقه 500 هزار دلاری که از طرف شاه عمان تامین شد، آزاد گردید و به آمریکا رفت. یک سال بعد دادگاه شِین بائر و جاش فَتال را به اتهام جاسوسی مجموعاً به تحمل 16 سال حبس محکوم کرد؛ سپس دادگاه تجدید نظر برای هریک از این دو نفر قرار وثیقه 500 هزار دلاری تعیین کرد که باز پادشاه عمان با پرداخت این هزینه زمینه آزادی این دو نفر را فراهم کرد و آنان نیز ایران را ترک کردند. این افراد بعد از خارج شدن از ایران به اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداختند.
رضا رفیعی فروشانی
رضا رفیعی روزنامهنگار و نماینده سابق «مجله تایم» در ایران بود که در اوایل تیرماه سال 88 توسط نیروهای امنیتی به اتهام جاسوسی دستگیر شد. وی به اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق جاسوسی به نفع بیگانگان و اجانب، تلاش در جهت راهاندازی شبکههای غیرقانونی ماهوارهای خصوصی برای "حزب اعتماد ملی" و برقراری ارتباط با عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و امارات متحده عربی متهم شده بود.
رفیعی بعد از انتخابات با حضور مستقیم در اغتشاشات 88، گزارش لحظه به لحظه حوادث و شلوغیهای تهران را از طریق عکسبرداری و تصویربرداری به وسیله تلفن ماهوارهای، ایمیل و سایت فیس بوک به خارج از کشور و به عناصر و عوامل سرویسهای جاسوسی آمریکا و امارات متحده عربی منتقل مینمود. همچنین وظایفی از جمله جمعآوری اطلاعات آثار اجتماعی و اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا درایران و انتخابات برای شبکههای ماهوارهای و نفوذ دراحزاب سیاسی و تاسیس NGO با هدف تاثیرگذاری و استحاله چهرههای سیاسی در راستای براندازی نرم را به عهده داشت.پیوند جاسوسی با مسائل عاطفی برای فرار از شکست
رسانههای غربی جزء لاینفک از ماشین سرمایهداری و حکومتهای لیبرال دموکراسی غرب هستند و یک خبرنگار غربی که به ایران میآید، مانند یک دولتمرد و سیاستمدار یا متخصص و یا صاحب سرمایه غربی در مجموعه غرب میگنجد و برای او بیشتر منافع ملی غربیها که در هر برهه برای مقابله با ایران در قالب یک موضوع تعریف میشود، مهم است. البته کشورهای غربی نیز اهمیت زیادی به این جاسوسهای خود میدهند و به محض اینکه دستگیر میشوند، با جار و جنجال رسانهای و فریاد بلند اعتراض میکنند تا خبرنگاران جاسوس آزاد شوند و ایران را به نقض حقوق خبرنگاران متهم میکنند.
در بسیاری از موارد نیز این شکست امنیتی را با مسائل عاطفی و احساسی پیوند میزنند و «مامان و بابا»ها را گسیل ایران میکنند تا آنها اعلام کنند که بچه ما جاسوس نیست و ایران جهنم خبرنگاران است؛ گویی کار کردن در سازمانهای اطلاعاتی شغلی است که حتما پدر و مادرها در جریان آن هستند!
جاسوسی از بین نمیرود، فقط از فردی به فرد دیگر منتقل میشود
دشمنی جریان صهیونیستی که حکومتهای غربی را تحت اراده خود درآورده با ایران همچنان ادامه دارد و این یعنی نیروهای امنیتی همیشه باید مراقب باشند. غربیها و همپیمانان عربی آنها با از دست دادن جاسوسهای خود در ایران، کار جمعآوری اطلاعات جهت ضربه زدن به منافع ملی ایران را متوقف نمیکنند و افراد جدید را جایگزین میکنند. وظیفه "نیروهای امنیتی" دستگیری آنها و وظایف رسانههای داخلی اطلاع رسانی دقیق به مردم و دفاع دربرابر هجمه سنگین دستگاه تبلیغاتی غرب است تا مردم ایران هر روز برای مقابله با این دشمنان، با "بصیرت"تر به "مقاومت" خود ادامه دهند تا بتوانند "استقلال" خود را در تمام زمینهها نهادینه کنند.