شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran
شنود

شنود

شنود سرویس اطلاعاتی Lockheed Martin RQ-170 Sentinel - iran - sentinel drone - sentinel iran

با خاویر سولانا بیشتر آشنا شوید

با خاویر سولانا بیشتر آشنا شوید 

 

با خاویر سولانا بیشتر آشنا شوید


http://www.eshraf.ir/2567/%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7-%D8%B4%D9%88%DB%8C%D8%AF.html


۱۳۹۳

با خاویر سولانا بیشتر آشنا شوید

 

اشراف: خاویر سولانا از جمله کارشناسان برجسته در زمینه سیاست خارجی در اندیشکده بروکینگز است. وی سابقاً دبیرکل ناتو، نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا، و دبیرکل شورای اتحادیه اروپا بوده است. وی در اندیشکده بروکینگز در ارتباط با برنامه تحقیقات مشاوره می‌دهد و در مناظرات سیاسی شرکت می‌کند.

 

به گزارش اشراف، فرانسیسکو خاویر سولانا دو مادریاگا (متولد ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۲) یک فیزیکدان و سیاستمدار سوسیالیست اسپانیایی است. وی پس از خدمت در دولت فیلیپه گونزالس در اسپانیا (۱۹۸۲-۱۹۹۵) و فعالیت به عنوان دبیر کل ناتو (۱۹۹۵-۱۹۹۹) در فاصله بین اکتبر ۱۹۹۹ و دسامبر ۲۰۰۹ به سمت‌هایی از جمله نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا، دبیرکل شورای اتحادیه اروپا، و دبیرکل اتحادیه اروپای غربی منصوب گردیده است.

خاویر سولانا از جمله کارشناسان برجسته در زمینه سیاست خارجی در اندیشکده بروکینگز است. وی سابقاً دبیرکل ناتو، نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا، و دبیرکل شورای اتحادیه اروپا بوده است. وی در اندیشکده بروکینگز در ارتباط با برنامه تحقیقات مشاوره می‌دهد و در مناظرات سیاسی شرکت می‌کند.

سولانا فعالیت‌های عمومی و طولانی‌مدت خویش را زمانی آغاز کرد که در سال ۱۹۸۲ به عنوان نماینده مجلس اسپانیا انتخاب شد. وی در طول ۱۳ سالی که در کابینه اسپانیا خدمت می‌کرد به شماری از پست‌های دولتی منصوب شد که از جمله آنها می‌توان به فعالیت به عنوان وزیر فرهنگ و وزیر آموزش‌وپرورش و علوم اشاره کرد. وی در جولای ۱۹۹۲ وزیر امور خارجه اسپانیا شد و تا دسامبر ۱۹۹۵ در این سمت باقی ماند. در این زمان وی به عنوان دبیرکل ناتو منصوب شد. وی در ناتو موفق شد ساختار نظامی ناتو را مجدداً سازمان‌دهی کرده و جان تازه‌ای به آن ببخشد.

در اکتبر ۱۹۹۹، سولانا ناتو را ترک کرده و دبیرکل شورای اتحادیه اروپا و اولین نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا شد. اولین کار عمده‌ای که وی انجام داد این بود که ایده‌هایی ارائه کرده و گزینه‌های سیاستی را تحلیل کرد تا به رهبران اتحادیه اروپا کمک کند تا بر سر مسائل خارجی و امنیتی به توافق برسند و بدین ترتیب اتحادیه اروپا را به وزنه سیاسی سنگین‌تری در ارتباط با امور بین‌الملل تبدیل کنند. وی همچنین به عنوان وزیر امور خارجه بالفعل اتحادیه اروپا نقشی پیشرو در امور جهانی بر عهده گرفت.

سولانا در قالب بورسیه تحصیلی فولبرایت به مدت شش سال در آمریکا به تحصیل پرداخت و مدرک دکترای خود را در رشته فیزیک از دانشگاه ویرجینیا دریافت کرد.

 

پیشینه و فعالیت حرفه‌ای به عنوان فیزیکدان

سولانا در شهر مادرید اسپانیا متولد شد. وی متعلق به یک خانواده سرشناس اسپانیایی و در واقع نوه برادر سالوادور دومادریاگا است. سالوادور دومادریاگا یک دیپلمات، نویسنده، طرفدار اتحاد اروپا، و رئیس خلع سلاح اتحادیه ملل اسپانیا بوده است (پدربزرگ خاویر به نام روخلیو دو مادریاگا کاسترو و سالوادور دومادریاگا پسر عمو بوده‌اند). پدر خاویر، لوئیس سولانا سن مارتین، استاد شیمی بود و هنگامی که خاویر نوزده‌ساله بود از دنیا رفت. مادر خاویر، اوبدولیا مادریاگا پرز، در سال ۲۰۰۵ از دنیا رفت. خاویر سومین فرزند از پنج فرزند خانواده است. لوئیس برادر وی یکبار به خاطر فعالیت‌های سیاسی علیه دیکتاتوری فرانچسکو فرانکو به زندان افتاد و متعاقباً به یکی از رهبران شاخص صنعت مخابرات اسپانیا تبدیل شده و یکی از اولین اعضای سوسیالیست کمیسیون سه جانبه به شمار می‌رفت.

سولانا در مدرسه نوئسترا سینیورا دل پیلار که یک مدرسه راهنمایی کاملاً کاتولیک بود به تحصیل پرداخت و سپس به دانشگاه کامپلوتنس رفت. وی در آنجا در سال ۱۹۶۳ به خاطر اینکه یک گردهمایی مخالفان را در هفته موسوم به هفته نوسازی دانشگاه سازمان‌دهی کرده بود با مجازات مقامات دانشگاه مواجه گردید. وی در سال ۱۹۶۴ به طور مخفیانه به حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا پیوست، حزبی که در دوران فرانکو و از زمان پایان جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۹ غیرقانونی اعلام گردیده بود. وی در همین سال فارغ‌التحصیل شد و به مدت یک سال به تحصیل در شورای عالی تحقیقات علمی اسپانیا و همچنین تحصیل در انگلیس پرداخت.

وی در سال ۱۹۶۵ به آمریکا رفت و به مدت شش سال در قالب بورسیه تحصیلی فولبرایت به تحصیل در دانشگاه‌های مختلف آن کشور پرداخت. وی از دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کالیفرنیا، سن‌دیگو، دیدن کرد و سپس در دانشکده هنر و علوم دانشگاه ویرجینیا واقع در شارلوتزویل نام‌نویسی کرد. وی در آنجا به عنوان دستیار آموزشی به تدریس فیزیک پرداخت و دست به پژوهش‌های مستقلی زد. وی همچنین به اعتراضات علیه جنگ ویتنام پیوست و ریاست انجمن دانشجویان خارجی را بر عهده گرفت. وی در سال ۱۹۷۱ دکترای خود را در رشته فیزیک از دانشگاه ویرجینیا دریافت کرد و در این راستا رساله دکتری خویش با عنوان «نظریه انگیزش اولیه طیف ابرشاره هلیومی: طول عمر روتون» را ارائه داد. سولانا اقامت برنامه‌ریزی‌شده خویش در آمریکا را به مدت یک سال تمدید کرد تا بتواند به تحقیقات خویش ادامه دهد. وی پس از بازگشت به اسپانیا به تدریس فیزیک جامدات در دانشگاه مستقل مادرید پرداخت و سپس در سال ۱۹۷۵ استاد دانشگاه کامپلوتنس شد. وی در طول این سال‌ها بیش از ۳۰ مقاله منتشر کرد. وی مدتی نیز به عنوان دستیار نیکولاس کابررا فعالیت کرد. زمانی که کابررا استاد دانشگاه ویرجینیا بود سولانا با وی آشنا شده بود. آخرین رساله‌های دکتری که تحت راهنمایی سولانا نوشته شدند متعلق به اوایل دهه ۱۹۹۰ بودند.

 

– سیاست اسپانیا

سولانا هنگام بازگشت به اسپانیا در سال ۱۹۷۱ به عنوان نماینده حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا به [شورای] هماهنگی دموکراتیک مادرید پیوست.

در سال ۱۹۷۶، سولانا در جریان اولین کنگره حزب کارگران سوسیالیست در درون اسپانیا از زمان جنگ داخلی به بعد به عنوان دبیر کمیسیون اجرایی فدرال و همچنین دبیر اطلاعاتی و مطبوعاتی حزب انتخاب شد و به مدت پنج سال در این پست باقی ماند. وی از دوستان شخصی و نزدیک فیلیپه گونزالس رهبر حزب بود و از جمله رهبران حزب است که حزب کارگران سوسیالیست کارگر را در دوران بعد از فرانکو دگرگون ساختند. سولانا در سال ۱۹۷۶ در کنگره بین‌المللی سوسیالیست‌ها که در شهر سوربن فرانسه برگزار شد و همچنین در کنفرانس مشابهی که در سال ۱۹۷۷ در اسپانیا برگزار گردید نمایندگی حزب کارگران سوسیالیست را بر عهده داشت. وی در تاریخ ۲۰ می ۱۹۷۷ به همراه گونزالس در کاخ زارزوئلا با پادشاه خوان کارلوس دیدار کرد.

وی به نمایندگی اتحادیه اساتید در دانشگاه کامپلوتنس منصوب شد و در این سمت در تاریخ ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۷ به نمایندگی مجلس از حزب کارگران سوسیالیست انتخاب شد و تا دسامبر ۱۹۹۵ نمایندگی منطقه مادرید را در پارلمان بر عهده داشت. در تاریخ ۲۳ فوریه ۱۹۸۱، هنگامی که مردانی به رهبری آنتونیو ته‌خیه‌رو در تلاش برای کودتا به مدت ۱۸ ساعت پارلمان را به تصرف خود درآوردند سولانا نیز در داخل پارلمان حضور داشت.

در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۹۸۲، حزب کارگران سوسیالیست به یک پیروزی تاریخی دست‌یافته و ۲۰۲ کرسی از مجموعه ۳۵۰ کرسی مجلس نمایندگان را از آن خود کرد. در تاریخ ۳ دسامبر، سولانا به همراه دیگر اعضای کابینه اول گونزالس به عنوان وزیر فرهنگ تحلیف گردید و تا سال ۱۹۸۸ که به وزارت آموزش‌وپرورش رفت به عنوان وزیر فرهنگ به فعالیت ادامه داد. وی در تاریخ ۵ جولای ۱۹۸۵ همچنین به مدت سه سال به عنوان سخنگوی رسمی دولت منصوب شد.

سولانا در تاریخ ۲۲ جولای ۱۹۹۲، یعنی یک روز قبل از افتتاح کنفرانس سران مستعمرات سابق اسپانیا و پرتغال در مادرید، به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شد و جایگزین فرانسیسکو فرناندز اوردینز شد که به بیماری لاعلاجی مبتلا گردیده بود. در تاریخ ۲۷ و ۲۸ نوامبر ۱۹۹۵ در حالی که اسپانیا ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را بر عهده داشت سولانا کنفرانس بارسلونا را برگزار کرده و ریاست آن را بر عهده گرفت. پیمانی میان بیست‌وهفت کشور حاضر در حضور سولانا انعقاد گردید و سولانا خود را مفتخر به آنچه دانست که خود «فرآیند ارتقای اتحاد فرهنگی و اقتصادی در منطقه مدیترانه» نامید.

سولانا در طول این سیزده سال که به عنوان وزیر کابینه فعالیت می‌کرد شهرت خود به عنوان یک سیاستمدار محتاط و سیاست‌کار را به دست آورد. وی در سال‌های آخر دولت گونزالس به وزارت امور خارجه رفت و از رسوایی فساد سیاسی و رسوایی مربوط به جنگ کثیفی که ادعا می‌شد در سال‌های آخر دولت گونزالس علیه گروه «اتا» به راه افتاده بود دوری جست. در اواخر سال ۱۹۹۵، سولانا ـ که تنها بازمانده کابینه اولیه گونزالس بود ـ در مطبوعات به عنوان کاندیدای احتمالی جهت جایگزینی گونزالس و هدایت حزب کارگران سوسیالیست در انتخاب پیش روی در ماه مارس مطرح گردید. سولانا در عوض به سمت سیاست بین‌الملل رفت.

سولانا در دوران دبیر کلی ناتو و بعد از آن همچنان نقش فعالی در حزب کارگران سوسیالیست و سیاست اسپانیا ایفا می‌کرد. در ژوئیه ۱۹۹۷، سولانا در سی و چهارمین کنگره حزب کارگران سوسیالیست کمیته اجرای حزب را ترک کرد و به کمیته فدرال پیوست و سه سال بعد مجدداً برای عضویت در کمیته انتخاب شد. سولانا از سخنرانی کالین پاول که در تاریخ ۵ فوریه ۲۰۰۳ در شورای امنیت سازمان ملل ایراد گردید و طی آن ادعا شد عراق دارای تسلیحات کشتارجمعی است حمایت کرد و بدین ترتیب موضعی متناقض با موضع رهبر حزب خویش یعنی خوزه لوئیز رودریگز زاپاترو اتخاذ کرد. زاپاترو مخالف حمایت دولت خوزه ماریا ازنار از حمله به عراق بود. سولانا به همراه گونزالس به عنوان نمایندگان شاخه قدیمی‌تر حزب نگریسته می‌شوند. در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۰۵، وی از برنامه موسوم به «Plan Ibarretxe» به خاطر موضعی که در قبال استقلال کشور باسک اتخاذ کرده بود انتقاد کرد و اظهار داشت درخواست برنامه مذکور مبنی بر نمایندگی جداگانه باسک در اتحادیه اروپا جایی در قانون اساسی پیشنهادی اتحادیه اروپا ندارد.

 

ناتو

سولانا در تاریخ ۵ دسامبر ۱۹۹۵ به عنوان دبیرکل جدید ناتو منصوب و جایگزین ویلی کلیز شد. ویلی کلیز به خاطر رسوایی فساد مجبور به استعفا شده بود. انتصاب سولانا به این پست بحث‌وجدل‌هایی را به دنبال داشت، زیرا وی در گذشته از مخالفان ناتو بود. وی مقاله‌ای با عنوان «۵۰ دلیل برای نه گفتن به ناتو» نوشته بود و نام وی در فهرست خرابکاران آمریکا قرار داشت. اسپانیا در تاریخ ۳۰ می ۱۹۸۲ به ناتو پیوست. هنگامی که حزب کارگران سوسیالیست در اواخر آن سال به قدرت رسید سولانا و حزب وی مواضع پیشین خویش مبنی بر مخالفت با ناتو را تغییر داده و یک موضع طرفدار ناتو و طرفدار همکاری میان آمریکا و اروپا اتخاذ کردند. در تاریخ ۱۲ مارس ۱۹۸۶، اسپانیا برای ماندن یا نماندن در ناتو یک همه‌پرسی برگزار کرد که در جریان آن دولت و سولانا با موفقیت به تبلیغ برای ماندن در ناتو دست زدند. هنگامی که سولانا به خاطر مواضع خویش در مخالفت با ناتو در گذشته مورد انتقاد قرار گرفت اینگونه استدلال کرد که خوشحال است از اینکه نماینده ناتو است زیرا ناتو از ریشه‌های جنگ سردی خویش فاصله گرفته است.

سولانا سریعاً مجبور شد به عملیات ناتو در بالکان با عنوان «تلاش مشترک» بپردازد که در قالب آن ۶۰۰۰۰ سرباز متعلق به نیروی چندملیتی اجرای صلح در تاریخ ۲۰ سپتامبر جایگزین نیروهای سازمان ملل شده بودند. این امر در قالب توافق دیتون و پس از آن صورت گرفت که ناتو تعدادی از اهداف گزینشی را در اوت و سپتامبر گذشته در بوسنی و هرزگوین بمباران کرده بود. سولانا در این راستا نیروی واکنش سریع متحد را در منطقه مستقر کرد. نیروی واکنش سریع متحد بار دیگر در دسامبر ۱۹۹۶ فعال گردید و یک نیروی حفظ ثبات ۳۲۰۰۰ نفری تحت عنوان «گارد مشترک» و بعداً تحت عنوان «ائتلاف مشترک» جایگزین نیروی اجرایی شد.

ناتو در دوران دبیرکلی سولانا ساختار سیاسی و نظامی خود را مجدداً سازمان‌دهی کرد و راهبردهای پایه‌ای خویش را تغییر داد. سولانا به عنوان یک دبیرکل بسیار موفق و سیاست‌کار کسب شهرت کرد که قادر بود میان آن دسته از اعضای ناتو که با هم اختلاف نظر دارند و همچنین میان کشورهای عضو ناتو و کشورهای غیرعضو مذاکره و گفتگو برقرار سازد. در دسامبر سال ۱۹۹۵ فرانسه تا حدودی به ساختار نظامی ناتو بازگشت و اسپانیا نیز در نوامبر ۱۹۹۶ به ساختار نظامی ناتو پیوست. در تاریخ ۲۷ می ۱۹۹۷، پس از ۵ ماه مذاکره با یوگنی پریماکوف وزیر امور خارجه روسیه توافقی حاصل گردید که به تصویب «قانون بنیان ناتو ـ روسیه» در پاریس منجر گردید. در همان روز، سولانا بر ایجاد شورای همکاری اروپا ـ آتلانتیک نظارت کرد، شورایی که هدفش ارتقای روابط میان کشورهای اروپایی عضو ناتو و کشورهای غیرعضو بود.

 

جنگ کوزوو

حفظ صلح در یوگسلاوی سابق هم دشوار و هم بحث انگیز بود. نیروی اجرایی و نیروی حفظ ثبات ناتو به خاطر ناتوانی در زمینه دستگیری رادوان کارجیچ و راتکو ملادیج از رهبران صرب‌های بوسنی به باد انتقاد گرفته شدند. در اواخر سال ۱۹۹۸ نزاع در کوزوو میان مقامات یوگسلاویایی و چریک‌های کوزوویی ـ آلبانیایی موسوم به ارتش آزادی‌بخش کوزوو رو به وخامت نهاد و به قتل‌عام راچاک در تاریخ ۱۵ ژانویه ۱۹۹۹ منجر شد که در جریان آن ۴۵ آلبانیایی کشته شدند. ناتو به این نتیجه رسید که نزاع را تنها می‌توان از طریق استقرار یک نیروی نظامی صلح‌بان تحت نظارت ناتو در راستای مهار هر دو طرف درگیر با استفاده از زور فرو نشانید. در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۹۹، ناتو اعلام کرد که آماده است حملات هوایی علیه اهدافی در یوگسلاوی را آغاز کند. در تاریخ ۶ فوریه، سولانا با هر دو طرف درگیر در شاتو دو رمبوییه دیدار کرد، اما این ملاقات نتیجه‌ای در بر نداشت.

در تاریخ ۲۴ مارس، نیروهای ناتو دست به حملات هوایی علیه اهداف نظامی و غیرنظامی در یوگسلاوی زدند. سولانا در راستای توجیه حملات به دلایل بشردوستانه و همچنین مسئولیت ناتو مبنی بر حفظ صلح در اروپا و جلوگیری از تکرار پاک سازی قومی و نسل کشی مشابه آنچه در جریان جنگ بوسنی (۱۹۹۲-۱۹۹۵) رخ داده بود استناد کرد.

سولانا و ناتو به خاطر تلفات غیرنظامی ناشی از بمباران‌ها مورد انتقاد قرار گرفتند. در تاریخ ۲۳ و ۲۴ آوریل، شورای آتلانتیک شمالی در واشینگتن تشکیل جلسه داد و در جریان این نشست سران کشورهای عضو با یک مفهوم راهبردی نوین موافقت کردند که ماهیت دفاعی اولیه ناتو را تغییر می‌داد و این سازمان را قادر می‌ساخت در رویدادهای بیشتری مداخله کند.

در تاریخ ۱۰ ژوئیه، نیروهای صرب از کوزوو عقب نشینی کردند و ناتو حملات خود را متوقف کرد و در نتیجه جنگ کوزوو خاتمه یافت. در همین روز قطعنامه ۱۲۴۴ شورای امنیت سازمان ملل به ناتو اجازه داد تا نیروی واکنش سریع متحد را فعال سازد و در نتیجه نیروی موسوم به نیروی کوزوو عملیات «محافظ مشترک» را به اجرا گذاشت و استان کوزوو را در تاریخ ۱۲ ژوئیه تصرف کرد. سولانا در تاریخ ۶ اکتبر ۱۹۹۹ دو ماه پبش از زمانبندی از قبل تعیین شده ناتو را ترک کرد و جورج رابرتسون جانشین وی شد.

 

رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا

سولانا پس از ترک ناتو به ایفای نقش در اتحادیه اروپا پرداخت. وی در اوایل سال، یعنی در تاریخ ۴ ژوئیه ۱۹۹۹، در جریان نشست شورای اروپا که در شهر کلن برگزار شد به سمت دبیرکلی شورای اتحادیه اروپا منصوب گردیده بود. این سمت اگرچه یک سمت اداری بود، اما تصمیم بر این شد که دبیرکل همچنین به عنوان نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی مشترک نیز منصوب گردد. سولانا در این سمت هر جا سیاست مشترک مورد توافقی وجود داشت اتحادیه اروپا را در خارج از این اتحادیه نمایندگی می‌کرد. وی در تاریخ ۱۸ اکتبر ۱۹۹۹ مدت زمان کوتاهی پس از ترک ناتو سمت جدید خویش را بر عهده گرفت. این پست از یک بودجه ۴۰ میلیون یورویی برخوردار است که بخش اعظم آن صرف عملیات‌های بالکان می‌شود. سولانا از تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۹۹ به بعد به دبیرکلی اتحادیه اروپای غربی نیز منصوب شد و بر انتقال اختیارات از آن سازمان به پست سیاست خارجی و امنیتی مشترک نظارت کرد. در سال ۲۰۰۴ دوره پنج ساله وی در این پست تمدید گردید. وی همچنین ریاست آژانس دفاع اروپایی را هم بر عهده گرفت.

دولت کلینتون در ماه می ۲۰۰۰ ادعا کرد که وجود سولانا در واقع آرزوی مشهور هنری کسینجر مبنی بر برخورداری از شماره تلفنی جهت گفتگو با اروپا را محقق ساخته است. در ماه سپتامبر ۲۰۰۳ سولانا راهبرد دفاعی اروپا را منتشر ساخت، راهبردی که اولویت‌های اصلی را مشخص ساخته و تهدیدهای اصلی که اروپا با آنها روبروست، از جمله تهدید تروریسم، را شناسایی کرده است. سولانا در تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۰۴ جیس دو وریس را به عنوان هماهنگ کننده ضد تروریسم سیاست خارجی و امنیتی مشترک منصوب کرد و وظایف وی را ترسیم کرد که عبارت بودند از راه اندازی، سازمان‌دهی و هماهنگ سازی مبارزه اتحادیه اروپا با تروریسم.

سولانا در تاریخ ۲۹ ژوئیه ۲۰۰۴ به اولین «وزیر امور خارجه» اتحادیه اروپا تبدیل شد. این پست بر اساس پیمان قانون اساسی اروپا ایجاد گردید و وظایف رئیس سیاست خارجی و امنیتی مشترک را با وظایف کمیسیونر روابط خارجی اروپا ترکیب می‌کرد. چنین امری یک صدای واحد برای سیاست خارجی ایجاد می‌کرد و اختیارات و نفوذ هر دو پست را با بودجه بیشتر، کارکنان بیشتر و یک نیروی دیپلماتیک منسجم‌تر ترکیب می‌کرد. این پست (که در محاورات به عنوان «آقای اروپا» عنوان می‌شود) تا حدودی در پیمان اصلاحی با عنوان نماینده عالی اتحادیه در امور خارجی و سیاست امنیتی حفظ گردیده است، اما سولانا قصد نداشت این پست را بر عهده بگیرد زیرا اعلام کرد بود که در پایان دوره کاری خویش استعفا خواهد داد.

سولانا در اواخر سال ۲۰۰۴ مذاکراتی مخفی با رهبران حماس برگزار کرد و اظهار داشت در برهه‌ای با آنها دیدار کرده است که به نظر می‌رسید فرصتی جهت کسب پیشرفت وجود دارد و اینکه قرار بود «آنچه را جامعه بین‌الملل می‌خواهد آشکارا به آنها انتقال دهد». وی گفت که ملاقات‌ها «ماه‌ها» قبل انجام گرفته بودند.

 

امور خارجه

سولانا بر سر انعقاد پیمان‌های همکاری میان اتحادیه اروپا و کشورهای مختلف خاورمیانه و آمریکای لاتین از جمله بولیوی و کلمبیا مذاکرات بسیاری را انجام داده است. سولانا نقشی محوری در ایجاد اتحاد در باقیمانده فدراسیون یوگسلاوی سابق ایفا کرد. وی پیشنهاد داد که مونته‌نگرو به جای اینکه از استقلال کامل برخوردار باشد با صربستان متحد شود و اظهار داشت این امر با هدف پیشگیری از وقوع تأثیر دومینووار ناشی از تقاضای استقلال کوزوو و وجوودینا انجام گرفته است. رسانه‌های محلی به گونه‌ای کنایه آمیز کشور جدید را «سولانا» نامیدند.

در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۰۲، سولانا اظهار داشت که با بازداشت شدگان گوانتانامو باید بر اساس معاهده ژنو به عنوان اسیر جنگی رفتار شود. اتحادیه اروپا ابراز امیدواری کرده است که بتواند از طریق انجام مذاکرات در آینده آر بروز جنگ دیگری مشابه تجاوز به عراق جلوگیری کند و سولانا اظهار داشته است که سخت‌ترین لحظه در طول فعالیت کاری‌اش زمانی بوده است که انگلیس و فرانسه که دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند با هم اختلاف نظر داشته‌اند.

بیانیه موسوم به «نامه ویلینوس» که بیانگر حمایت کشورهای شرق اروپا از قصد آمریکا مبنی بر تغییر حکومت در بغداد بود و نامه گروه هشت که با هدف مشترکی توسط انگلیس، ایتالیا و شش کشور ثانویه دیگر منتشر گردید عموماً به عنوان ضعیف‌ترین اقدامات سیاست خارجی و امنیتی مشترک قلمداد می‌گردند.

سولانا در راستای تلاش برای حل و فصل منازعه میان اسرائیل و فلسطین نقش مهمی ایفا کرده است و در کنار انگلیس، روسیه، و آمریکا همچنان به عنوان معمار اصلی «نقشه راه صلح» در قالب گروه چهار جانبه خاورمیانه شناخته می‌شود. سولانا در تاریخ ۲۲ جولای ۲۰۰۴ در اسرائیل با آریل شارون دیدار کرد. شارون در ابتدا از ملاقات با سولانا امتناع کرده بود، اما در نهایت پذیرفت که چه خوشش بیاید چه نیاید اتحادیه اروپا در نقشه راه دخیل بود. سولانا از اسرائیل به خاطر کارشکنی در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فلسطین در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۰۵ انتقاد کرد، اما یکبار دیگر در تاریخ ۱۳ ژانویه با شارون دیدار کرد.

سولانا در ماه نوامبر ۲۰۰۴ به انگلیس، فرانسه، و آلمان در زمینه مذاکره با ایران جهت متوقف ساختن غنی سازی هسته‌ای توسط این کشور کمک کرد. وی در همان ماه در ارتباط با رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در اوکراین میان دو کاندیدای ریاست جمهوری این کشور میانجی‌گری کرد و در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۰۵ از ویکتور یوشچنکو، رئیس جمهور جدید اوکراین، دعوت کرد تا درباره عضویت کشورش در اتحادیه اروپا به گفتگو بنشیند.

در سال ۲۰۱۰، سولانا پس از اینکه از پست خود کنار رفت به همراه ۲۵ نفر از دیگر رهبران اتحادیه اروپا طوماری را خطاب به جانشین خویش، کاترین اشتون، امضا کرد و در آن از اتحادیه اروپا خواست تا در واکنش به تداوم شهرک سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری تحریم‌هایی علیه اسرائیل وضع کند.

 

زندگی خصوصی

سولانا با کنسپسیون گیمینز ازدواج کرد و دارای دو فرزند بزرگسال به نام‌های دیگو و وگا است. وی ساکن بروکسل است و آپارتمان وی در این شهر به عنوان کانون اصلی سیاستداران اسپانیایی که وارد این شهر می‌شوند مشهور گردیده است. وی علاوه بر زبان اسپانیایی زبان‌های فرانسه و انگلیسی را نیز سلیس و روان صحبت می‌کند.

زمانی ژنرال وسلی کلارک از سولانا درباره موفقیتش در عرصه دیپلماتیک سؤال کرد. سولانا پاسخ داد: «کسی را دشمن نساز و هرگز سوالی را نپرس که جوابش را نمی‌دانی یا دوست نداری بدانی.» وی به عنوان «گوشه دایره‌ها» توصیف گردیده است.

الکساندر ورشباو، سفیر آمریکا در ناتو، درباره سولانا اینگونه می‌گوید: «وی به شکلی خارق‌العاده اجماع ایجاد می‌کند و در پشت پرده با رهبرانی از هر دو سوی آتلانتیک همکاری می‌کند تا اطمینان حاصل کند ناتو به هنگام نیاز متحد و یکپارچه است.» سولانا مرتباً در شورای روابط خارجی که در آمریکا واقع شده و از شهرت و اعتبار برخوردار است سخنرانی می‌کند. وی به همین نحو در انجمن سیاست خارجی و همچنین اندیشکده شرق ـ غرب که در نیویورک قرار دارد فعال است. دکتر سولانا در ماه مارس ۲۰۱۰ به ریاست افتخاری مرکز گفتگوهای بشردوستانه منصوب شد و در سال ۲۰۱۱ به عضویت بنیاد رهبری جهانی در آمد، این بنیاد در راستای ارتقای حاکمیت مناسب و خوب در سرتاسر دنیا فعالیت می‌کند.

سولانا فرمانده افتخاری رده سنت مایکل و سنت جرج، و عضو بخش اسپانیایی باشگاه رم است. وی صلیب بزرگ ایزابل کاتولیک را در اسپانیا و مدال مانفرد ورنر را از وزارت دفاع آلمان دریافت کرده است. وی از سال ۱۹۹۸ به بعد رئیس کالج مادریاگای بنیاد اروپا بوده است. وی جایزه چشم انداز اروپا را در سال ۲۰۰۳ دریافت کرد. وی همچنین در سال ۲۰۰۳ جایزه سیاستمدار سال را از اندیشکده شرق ـ غرب دریافت کرد. سولانا در سال ۲۰۰۶ جایزه صلح کارنگی ـ واتلر را دریافت کرد. وی همچنین جایزه شارلمانی را در سال ۲۰۰۷ به خاطر خدمات برجسته‌اش در زمینه یکپارچه سازی اروپا دریافت کرد. در ماه دسامبر ۲۰۰۹، سولانا به ریاست مرکز جدید اقتصاد و سیاست جغرافیایی مدرسه تجاری ESADE منصوب شد. در ماه ژانویه ۲۰۱۰، پادشاه خوان کارلو اول خاویر سولانا را به خاطر فعالیت‌هایش در حوزه دیپلماسی به عنوان هزار و صد و نود و چهارمین شوالیه رده شوالیه‌های پشم زرین معرفی کرد.




http://www.eshraf.ir/2567/%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7-%D8%B4%D9%88%DB%8C%D8%AF.html