اشراف: یک اندیشکده آمریکایی در واکنش به اظهارات اخیر سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران به گمانهزنی و پیشبینی راهبرد جدید ایران در سوریه پرداخت و شدیداً توصیه میکند که غرب باید نگران تغییر شرایط میدان نبرد باشد.
به گزارش اشراف، اندیشکده امریکن انترپرایز در یادداشتی به قلم جی. متیو مکینِس به احتمال تغییر در سیاست منطقهای ایران و رویکرد نظامی این کشور در عراق و سوریه پرداخته است. مکینِس در این یادداشت به تحلیل اظهارات اخیر سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، شاخه برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در خصوص سوریه و احتمال شرکت مستقیم نیروهای سپاه در میدان نبرد سوریه پرداخته و آن را مایه نگرانی آمریکا و متحدانش دانسته است.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
■ اظهارات سردار سلیمانی و احتمال تغییر در استراتژی منطقهای ایران ■
سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، شاخه برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، پس از بازدید از خطوط مقدم نبرد در سوریه در سیویکم ماه مه وعده داد که در چند روز آینده جهانیان از آنچه ما با همکاری فرماندهان نظامی سوریه در حال آماده کردن مقدمات آن هستیم غافلگیر خواهد شد. روزنامه السفیر، طرفدار دولت سوریه، روز سوم ژوئن گزارش داد که ۲۰ هزار سرباز ایرانی و عراقی در حال انتقال به دمشق هستند تا از این شهر دفاع کرده و برای انجام ضدحمله در شمال غربی سوریه آماده شوند. منابع دیگر این تعداد را بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر اعلام کردهاند. اگر این خبر صحت داشته باشد، نشان از تغییر قابلتوجهی در استراتژی منطقهای ایران دارد که میتواند پیامدهای بسیار گستردهای داشته باشد.
■ بازگشت نیروهای عراقی برای دفاع از دمشق نشان از بحرانی بودن اوضاع دارد ■
تلفات اخیر متحدان ایران در دمشق و بغداد، ایران را به شرایط سختی دچار کرده است. همانطور که هفته پیش درباره آن صحبت کردم، به نظر میرسد تهران به جای آن که خسارات و تلفات خود را کاهش دهد، تلاشهای خود برای حمایت از حکومت در سوریه و عراق را دو برابر کرده است. دمشق محور شبکه مقاومتی است که حزبالله لبنان را هم شامل میشود و از گروههای نیابتی در مقابله و بازدارندگی اسرائیل و آمریکا پشتیبانی میکند. حفظ حکومت بشار اسد در سوریه از زمان شروع شورشهای عربی در سال ۲۰۱۱ میلادی تا سال گذشته نگرانی اصلی امنیت خارجی برای ایران به حساب میآمد. سقوط موصل به دست داعش در ماه ژوئن ۲۰۱۴ میلادی اوضاع را به کلی تغییر داد. ایران ناگهان دریافت که در این اوضاع خطرناک بحران امنیتی، دفاع از مرزهای مشترک با عراق و حفظ دولت دوست در بغداد اولویت اصلی این کشور است. سردار سلیمانی بیشتر نیروهای شبهنظامی شیعی عراقی را که تدارک دیده و برای دفاع از دمشق اعزام کرده بود، در تابستان سال ۲۰۱۴ میلادی به عراق بازگرداند. اکنونکه یک سال از آن تاریخ میگذرد و نیروهای شبهنظامی شیعی نقش مهمی در بازپسگیری مناطق اشغالشده به دست داعش دارند، ایران برخی از این گروهها را به سوریه بازگردانده است و این نشان میدهد که وضعیت از نظر ایران تا چه حد بحرانی است.
■ نقش محوری نیروهای سپاه پاسداران در سوریه ■
مهمتر از همه، مسئولیت سربازان سپاه پاسداران ایران (که تعدادشان ۱۵۰۰ نفر گزارش شده) در هسته گروه جدید سردار سلیمانی است؛ البته با این فرض که بقیه نیروها اکثراً نیروهای شبهنظامی سوری یا عراقی هستند. تاکنون هزاران نیروی سپاه پاسداران ایران نقش مهمی در تمامی ابعاد حکومت سوریه داشتهاند؛ ازجمله مشاوره، توسعه راهبردی، آموزش، تأمین سلاح و مهمات، لجستیک، اطلاعات، ایجاد نیروهای شبهنظامی سوریه، و هماهنگی عملیاتهای حزبالله لبنان. این همان جنگ هیبریدی ایران است که طی سالهای گذشته شاهد تحولات آن در عراق و سوریه بودهایم.
■ هسته اصلی دکترین نظامی ایران ■
افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، برخلاف حزبالله، در هیچیک از دو میدان عراق و سوریه بهطور مستقیم وارد عمل نمیشوند. (خوانندگانی که بحثهای میان باراک اوباما و منتقدان وی در کنگره را بر سر “سربازان میدان نبرد” در عراق دنبال میکنند، باید به خوبی متوجه این وجه تمایز بشوند.) نیروهای نظامی ایران، از زمان جنگ ایران و عراق تاکنون از انجام مستقیم هر اقدامی خارج از مرزهای این کشور خودداری کرده و ترجیح دادهاند که دیگران برای آنها بجنگند. این هسته اصلی دکترین ایران است. با این حال، اگر این “مبارزان” سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقیماً در نبردهای سوریه شرکت کنند، اساس دفاعی نیروهای نظامی ایران تغییر خواهد یافت و به نیرویی تبدیل خواهد شد که تمایل و توانایی شرکت و دخالت در جنگهای فرامرزی را دارد؛ حتی اگر علت این تغییر، نه آرمانهای کشورگشایی، بلکه تشدید تهدیدات باشد. و این رویداد غافلگیرکننده نگرانی آمریکا و متحدانش را در پی خواهد داشت.
پایان